چکیده:
بخش مسکن بهعنوان موتور محرک اقتصاد بهشمار میرود و بیش از 120 صنعت بهطور مستقیم و غیرمستقیم با آن در ارتباط میباشد. تقویت مالی این بخش، رونق سایر حوزههای مرتبط را به دنبال دارد و هرگونه ایجاد اختلال در آن، افزونبر ایجاد بحران مالی و به دنبال آن بحران اقتصادی و اجتماعی در جامعه، دستیابی به اهداف 20 ساله کشور در افق 1404 را ناممکن خواهد کرد. به همین دلیل تأمین مالی بخش مسکن بهویژه در شرایط تنگناهای اعتباری، یکی از دغدغههای اصلی نهادهای سیاستگذار و اجرایی کشور بوده است. در کشور ما بازارهای مالی مسکن هنوز بسیار ضعیف و سنتی هستند و غالباً توسط بانک مسکن، تأمین مالی و تجهیز میشوند.
این مقاله با رویکرد کاربردی و با استفاده از مطالعات کتابخانهای و روش توصیفی−تحلیلی به دنبال تبیین و بررسی تطابق اوراق سلف موازی استاندارد مسکن با معیارهای مالی و اقتصادی است. یافتههای تحقیق نشان میدهد با توجه به ترکیب قراردادهای سلف موازی استاندارد و حواله، اوراق سلف مسکن طبق مهمترین معیارهای اقتصاد خرد شامل تطابق با اهداف و انگیزههای مشتریان، تناسب با روحیات و سلایق سرمایهگذاران، میزان نقدشوندگی اوراق و درجه کارایی، همچنین از جهت مهمترین معیارهای اقتصاد کلان شامل اثرگذاری بر روی رشد و توسعه اقتصادی، عدالت توزیعی و قابلیت برای اجرای سیاستهای پولی و مالی میتواند بهعنوان ابزار مالی مناسب در بازار سرمایه کشور، جهت تأمین مالی بخش مسکن بهکار گرفته شود.
خلاصه ماشینی:
2. پیشینه تحقیق تاکنون در زمینۀ تأمین مالی مسکن از طریق ابزارهای مالی اسلامی و همچنین در زمینه بررسی فقهی و طراحی مالی اوراق سلف، مطالعاتی صورت گرفته که در ذیل به برخی از پژوهشهای مرتبط اشاره میشود: اسلامی بیدگلی و فاضلیان (1384) برخی از روشهای اسلامی از جمله مرابحه در قالب فروش اقساطی، اجاره به شرط تملیک و مشارکت تناقصی را به تفکیک در بانکها بررسی کردهاند؛ مجتهد (1387) با مروری بر شیوههای تأمین منابع در سیستم اعتباری مسکن در سایر کشورها، امکان استفاده از روشهای تخصیص منابع در بازار تأمین مالی مسکن در ایران را بررسی میکند؛ سروش (1387) با بررسی اوراق بهادار با پشتوانه تسهیلات رهنی ابزاری جایگزین با عنوان اوراق مشارکت رهنی جهت تأمین مالی بانکها بهویژه در بخش مسکن را پیشنهاد میدهد؛ معصومینیا و شهیدی نسب (1388) به بررسی فقهی و طراحی مدل عملیاتی بانکی و اوراق مالی مبتنی بر مشارکت کاهنده در بخشهای مختلف از قبیل مسکن میپردازند؛ جعفری و الهقلی (1388) با بررسی ساختار بازار رهنی ایالات متحده و اروپا، با معرفی اوراق رهنی، ساختار پیشنهادی را برای انتشار اوراق در بازار کشور ارائه میدهند؛ علیزاده و سیفالدینی (1388) الزامات اصلی تبدیل به اوراق بهادارسازی داراییهای ملکی آماده بهرهبرداری و در حال ساخت را بررسی و ویژگیهای هر کدام از این انواع تبدیل به اوراق بهادارسازی را تشریح کردهاند؛ موسویان (1388) با بررسی فقهی انواع اوراق استصناع، مدل پیشنهادی استفاده از این اوراق در تأمین مالی مسکن را ارائه میدهد؛ فراهانیفرد (1388) معامله اوراق سلف در بازار اولیه کشور را از نظر شرعی بدون اشکال میداند و برای رفع مشکل شرعی بازار ثانویه راهکارهایی را ارائه میدهد؛ موسویان (1389) با بررسی و نقد راهکارهای رفع مشکل شرعی بازار ثانویه اوراق، برای اولین بار مدل عملیاتی قرارداد ترکیبی سلف موازی استاندارد و حواله را با عنوان مدل اوراق سلف، جهت تأمین مالی پروژههای بالادستی صنعت نفت پیشنهاد میکند؛ آدامز و توماس (2005) در کتاب صکوک؛ ساختارها و الگوها، الگوهای مختلف صکوک را همراه با ریسکهای برخی ساختارها بررسی کردهاند؛ البشیر و الأمین (2007) در مقاله «بازار صکوک، نوآوریها و چالشها» به بررسی تطابق انواع اوراق بهادار اسلامی با شریعت اسلام پرداخته و مدلهایی را برای انتشار این اوراق پیشنهاد کردهاند؛ ادیب و کبیر (2011) در مقاله «قابلیت استفاده از مشارکت تناقصی در تأمین مالی مسکن» با بررسی مزایای عقد مشارکت تناقصی برای تأمینکننده مالی و مشتری نسبت به دیگر روشهای مرسوم، امکان استفاده از این عقد را در تأمین مالی مسکن بررسی کردهاند.