چکیده:
در این نوشتار، مفاهیم خدا، انسان و رابطه میان آن دو، در آراء «یان فان رویسبروک»، عارف برجسته کلیسای کاتولیک قرون وسطی، با روش تحلیلی بررسی شده است. رویسبروک، علی رغم باور به بساطت نفس، برای آن قوایی نیز در نظر می گیرد. به باور او، انسان بر صورت و شباهت خداوند خلق شده است و خداوند در وی، حقیقتی معنوی و جاودانه ودیعت نهاده است. رویسبروک در انسان شناسی خویش، می کوشد برای بازیابی شباهت از دست رفته انسان، طریقی عملی ارائه دهد. در باب خداشناسی، اگرچه او ذات ورای اقانیم را با اصطلاحاتی سلبی همچون: «غسق و برهوت» توصیف می کند؛ اما تصریح می کند که طبیعت الهی در مرحله اقانیم ثلاثه متشخص است؛ از این رو، معتقد به برقراری رابطه میان انسان و خدا است. در نگاه رویسبروک، آغازگر این رابطه، خداوند است و مواهب روح القدس و جنبه الوهی و انسانی مسیح، نقشی اساسی ایفا می کنند. ارتباط میان انسان و خدا درجات و مراتبی دارد: ارتباط از طریق مناسک ظاهری، مرتبه آغازین و اتحاد بی واسطه با خداوند در حیات مراقبه ای، حد اعلای این رابطه است. نتیجه این اتحاد، نفی تمایز میان خالق و مخلوق نیست؛ بلکه اتحاد در «محبت» است.
Modesty is one of the significant and widely used concepts in Islamic Mysticism which is closely interrelated to important subjects such as faith, knowledge, nearness to God, and unshakable fail in God; however, theosophists have approached this concept in various ways. It has been considered as the status of people of meditation, the state of those nearest to the God and observers, and equal to faith, certainty, knowledge and the pre-requisite in the relationship between the God and the humans. Moreover, it has sometimes been recommended to avoid shame and modesty before God, which can lead to falling into an abyss of blasphemy. Considering the definitions, types, and degrees of modesty offered by the theosophists, it could be stated that modesty, based on its general and ethical meaning, is a status which theosophists, regardless of their school of thought, are bound to, emphasizing adherence to their own words and deeds. However, at the stage of divine affinity, the Gnostics have adopted different approaches toward modesty based on their mystical school and possession of beauty and glory manifestations of God; therefore, this difference is considered as the status of people nearest to God. Using a descriptive-analytical method, this study aims to provide a clear description of modesty in mystical texts and explaining the connection between this concept and other mystical one.
خلاصه ماشینی:
به بیان دیگر انگیزٔە آن ها از طرح این موضوع ، یافتن پاسخی بـرای ایـن پرسش بود که چگونه نوع انسان می تواند «از طریق مشارکت در فرزندی مسـیح کـه جامع اقنوم انسانی و الوهی» است ، نجات یابد؟ همچنانکه مک گین تصریح مـیکنـد الهیدانان پیش از قرون وسطی، رویکرد تفسیری به این مقوله داشـتند و بـا تأمـل در کتاب مقدس «به دنبال یافتن جایگاهی بودند که ملاقات میـان انسـان و خـدا در آن تحقق می یابد.
اگرچـه اصـلی- ترین دغدغۀ رویسبروک تبیین شکل صحیح رابطۀ میان انسـان و خـدا اسـت ؛ امـا از آنجا که وی در الهیات مدرسی آموزش ندیده بود، مفاهیم انسان و خدا و رابطۀ میان آن ها، همچون بسیاری دیگر از مسائل الهیاتی، به صورت نظام منـد در آثـار او طـرح نشده است و باید با واکاوی مجموعۀ آثار او- که افزون بر یازده جلد است - رویکرد او را به این مفاهیم استخراج کرد.
(١٥ :٢٠١٤ ,Kikuchi) با این حال ، رویسبروک در آثارش ذکری از اکهارت به میـان نیـاورده اسـت ؛ امـا برادر روحانی او در صومعۀ گروئننـدل یعنـی «یـان لیـووین » (Jan van Leeuwen) (متوفی ١٣٧٨م ) در رسالۀ خویش ، اکهارت را به نام ذکر کرده و انتقاداتی را -همـراه با جزئیاتی که از تسلط وی بر آثار اکهارت حکایت دارد- به آراء او وارد کرده است .
رویسبروک معتقد است امکان ندارد انسان با خداوند در طبیعت یکی شود و تنها انسان میتواند در محبت بـا خداونـد اتحـاد یابـد ( :٢٠١٤ ,Faesen Arblaster :(210 «ذات مخلوق نمیتواند بـا ذات خـدا متحـد و فـانی (Perish) شود؛ زیرا در این صورت ، مخلوق ، خدا خواهـد شـد کـه ایـن غیـر ممکن است .