چکیده:
امروزه از سرمایه فکری بهمنظور خلق و افزایش ارزش کسبوکارها استفاده میشود و موفقیت یک سازمان به توانایی آن در مدیریت این منابع کمیاب، بستگی دارد و مهمتر از آن، دستیابی به این منابع میتواند به مزیت رقابتی در حوزه کسبوکار منجر شود؛ از اینرو در پژوهش حاضر به بررسی تاثیر سرمایه فکری بر مزیت رقابتی از طریق ظرفیت نوآوری پرداخته میشود. این پژوهش از نوع توصیفی ـ همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه مدیران واحدهای صنایع غذایی شهرکهای صنعتی شهر کرمان هستند که در مجموع 97 نفر از مدیران بهعنوان نمونه در نظر گرفته شدند. دادهها از طریق پرسشنامه جمعآوری شد و برای تجزیهوتحلیل آنها، روش مدلسازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی بهکار رفت. بررسی نتایج این پژوهش نشان میدهد که استفاده از سرمایه فکری با ارتقای ظرفیت نوآوری کسبوکارها به ایجاد مزیت رقابتی در کسبوکارهای کوچک و متوسط منجر میشود.
خلاصه ماشینی:
شاید بتوان مهم ترین دلیل عدم همسوئی نتایج را در توانایی و منابع محدود کسب وکارهای کوچک برای جذب و نگهداری سرمایه های انسانی کارآمد دانست ؛ زیرا این کسب وکارها منابع محدودی برای پاسخگویی به نیازهای کارکنان خود دارند و فرصت های رشد در این کسب وکارها نسبت به سایر کسب وکارها قابل توجه نیست و سرمایه انسانی را میتوان تأثیرگذارترین بعد سرمایه فکری، به دلیل نقش بنیادین آن بر دو بعد دیگر دانست ؛ بنابراین به مدیران کسب وکارها در این زمینه پیشنهاد می شود اقدامات زیر را برای دستیابی به مزیت رقابتی انجام دهند: پیشرفت برنامه ریزان طبق جدول زمان بندی و استفاده از برنامه جامع کارمندیابی برای جلوگیری از مواجهه با مساله ای بزرگ در صورت ترک خدمت افراد، افزایش روابط بین گروه های کاری، ارتقای مهارت کارکنان در راستای تلاش جمعی آن ها برای بهترین شدن در صنعت ، شرکت دادن آن ها در بحث های گروهی، افزایش تعمق کارکنان درباره اقداماتشان از طریق توجه و پیگیری به همه امور مربوط به آن ها، افزایش طرح ایده های جدید، آزادی بیان ایده ها از سوی کارکنان ، داشتن کمترین هزینه در هر کار، کاهش زمان انجام یک فرایند کاری، حمایت از طرح ایده ها، حمایت رویه ها از نوآوری، نبود فاجعه دیوان سالاری، فرهنگ سازمانی حمایت کننده و افزایش رضایت کلی مشتریان ، کاهش زمان حل مسئله ها، بهبود سهم بازار، استمرار یا ایجاد روابط بلندمدت با مشتریان ، ارائه خدمات با ارزش افزوده به مشتریان به خصوص مشتریان وفادار برای افزایش انتخاب روزافزون سازمان ها توسط مشتریان ، شناخت بازارهای هدف ، سرمایه گذاری بر خواسته های مشتریان از طریق توجه به خواسته های آن ها، اطمینان از تداوم رابطه با مشتریان ، اطلاع کارکنان از بازخورد مشتریان ، مفتخربودن شرکت به بازارگرایی، تلاش مستمر برای دریافت نظرهای مشتریان .