چکیده:
ادبیات، سندی است اجتماعی که میتوان با تحلیل آن، تصویری از شرایط اجتماعی هر دوران، از جمله دوران انقلاب اسلامی را به دست آورد. در این مقاله، با روش تحلیل گفتمان پدام انتقاد اجتماعی در شعر دهه اول تا سوم انقلاب اسلامی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. دو پرسش این پژوهش یکی به چیستی گفتمانهای غالب انتقاد اجتماعی در شعر سه دهه نخست انقلاب اسلامی اختصاص یافت و دیگری به سیر تحول این گفتمانها در این سه دهه. برای انتخاب شاعران مطرح اجتماعی مصاحبهای از ده نفر از متخصصان این حوزه انجام و پس از تعیین شعرا از هر دوره، 5 شعر از هر کدام که بهطور برجستهتر به انتقاد اجتماعی پرداخته است، انتخاب شد. بنابراین، درمجموع 75 شعر تحلیل شد و گفتمانهای غالب انتقاد اجتماعی از هر دهه، همچنین سیر تحول این گفتمانها مورد تبیین قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان میدهند که شش گفتمان برتر انتقاد اجتماعی عبارتند از: افول اجتماعی اخلاقی، افول اجتماعی فرهنگی، افول اجتماعی روانی، افول اجتماعی اقتصادی، گفتمان افول اجتماعی دینی و افول اجتماعی سیاسی. در مورد سیر تحول گفتمانهای انتقاد اجتماعی نیز عوامل و زمینههای بیرونی بررسی گردید.
Literature is a social document by analyzing which we can reach an outline for social situations of a given era. Islamic revolution era، has undergone so many developments and vicissitudes with regard to social conditions of Iranian people that has been reflected in the poetry of this period of time. In this paper، we have studied the social criticism reflected in the first to third decades of the Islamic revolution of Iran on this basis through discourse analysis method. In our research، we focused on which concerning the quiddity of the prevailing discourses on social criticism reflected in the three decades of Islamic revolution.
We made interview with ten experts of the field to select distinguished social poets of each one of the three decades، and then، we picked up 5 poems of each selected poets that displayed social criticism more prominently. In general، 75 poems from the three decades of have been analyzed by the Practical Discourse Analysis Method (PDAM) and prevailing discourses on social criticism of each decade as well as development process of theses discourses have been reviewed and made clear.
Summing up the analysis steps، six top discourses on social criticism reflected in poets’ poems of the three decades have been concluded in: criticism of social- moral erosion، criticism of social-cultural erosion، criticism of social-psychological erosion، criticism of social-economic erosion، criticism of social-religious erosion، and criticism of social-political erosion.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله ، با روش تحليل گفتمان پدام انتقاد اجتماعي در شعر دهه اول تا سوم انقلاب اسلامي مورد تحليل و بررسي قرار گرفته است .
يافتــن گفتمــان غالــب شــعر هــر دهــه از انقــلاب و مقايسـه و تحليـل سـير تحولـي ايـن گفتمان هـا هـم فضـاي اجتماعـي و مسـائل و بحران هـاي هــر دوره زمانــي را روشــن ميکنــد و هــم کمــک ميکنــد تــا فضاي انديشــگي شــاعران پــس از انقـلاب نسـبت بـه انتقـاد اجتماعـي تببيـن شـود.
انتقاد از بيتعهدي و عافيت طلبي،گفتمان برجسته اي در دهه نخست انقلاب در مرحلـه عميـق ، بـر اسـاس ده محـور اسـتخراج شـده از شـعر شـاعران منتخـب دهـه اول ، (انتقـاد از بيتعهـدي و عافيـت طلبـي) بـه عنـوان يـک گفتمـان غالـب ، نمايـان شـده اسـت و ايـن نتيجـه تأکيـدي اسـت بـر اهميـت گفتمـان تعهـد و گريـز از عافيت طلبـي در ايـن سـال ها کـه سراسـر بـا نبـرد و مبـارزه و ايثـار همـراه بـوده اسـت .
اختـلاف طبقاتـي و بيعدالتـي اجتماعـي در هـر سـه دهـه مـورد توجـه شـاعران انقـلاب بـوده اسـت و ايـن انتقـاد در دهـه دوم بـا نـه محـور بـه اوج رسـيده اسـت .
در سه دهۀ نخست انقلاب بر اساس نتايج تحليل گفتمان نمـودار شـماره (۶) نيـز بـه خوبـي سـير تحول گفتمانـي انتقاد اجتماعي در شـعر شـاعران انقـلاب را نشـان ميدهـد و مشـخص ميکنـد در طـول ايـن سـه دهـه چـه تغييراتـي در ايـن گفتمان هـا ايجـاد شـده اسـت .