چکیده:
حکومتهای اقتدارگرا و متکی به قدرتهای فرامنطقهای در خاورمیانه، با ایجاد محرومیت در زندگی شهروندان خود، زمینه واگراییهای ایدئولوژیک و سیاسی را به دلیل مطالبات دموکراتیک میان آنان فراهم کردهاند. چالش میان دو گفتمان سیاسی شیعی و تسنن رادیکال، از این زاویه قابل تحلیل است. این واگرایی بهوسیله سرویسهای اطلاعاتی برخی کشورها، با هدف تضعیف سیادت سیاسی جهان اسلام، در حال توسعه است. جنبشهای اسلامی، در نقاط مختلف خاورمیانه با رویکرد دموکراتیک برای برونرفت از این بحران اجتماعی، در صدد کسب جایگاه واقعی خود هستند. پژوهش حاضر، به این سؤال پاسخ میدهد که گفتمان سیاسی شیعی و جهانیشدن با رویکرد دموکراتیک، در بازتولید سلفیگری معاصر چه تأثیری داشته است؟ گمانهزنی این مقاله برآن است که روند تکامل در چارچوب نظری و ساختار عملی گفتمان سیاسی شیعه و پیوند آن با گفتمان جهانی، موجب رقابت گفتمان تسنن رادیکال با آن شده و روند ضددموکراتیک تسنن رادیکال، بحران در جهان اسلام را افزایش داده و خشونت در منطقه و جهان را تشدید کرده است. دستیابی به همگرایی دموکراتیک به عنوان یک راهکار برای گفتمانهای یادشده میتواند در برونرفت از بحران سودمند باشد. دادههای منابع اصلی از طریق مطالعات تاریخی به شیوه میانرشتهای، دستیابی به تقریب گفتمانها را میسر خواهد کرد. گسترش صلح و همزیستی جهانی و توسعه همگرایی دموکراتیک اسلامی، در عرصه نظری و عملی، در جهت تأمین منافع جریانهای درگیر، دستاورد این مقاله خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
پژوهش حاضر، به این سؤال پاسخ میدهد که گفتمان سیاسی شیعی و جهانیشدن با رویکرد دموکراتیک، در بازتولید سلفیگری معاصر چه تأثیری داشته است؟ گمانهزنی این مقاله برآن است که روند تکامل در چارچوب نظری و ساختار عملی گفتمان سیاسی شیعه و پیوند آن با گفتمان جهانی، موجب رقابت گفتمان تسنن رادیکال با آن شده و روند ضددموکراتیک تسنن رادیکال، بحران در جهان اسلام را افزایش داده و خشونت در منطقه و جهان را تشدید کرده است.
از مسائل مهم در این زمینه، تحلیل دکتر حمید احمدی (جامعهشناسی سیاسی) است که ترکیب جنبشهای اسلامی را از دلایل افزایش خشونت میداند، ولی نوآوری این مقاله، بر این تأکید دارد که گفتمان سیاسی شیعه در فرایند رشد خود با مدل سازگار با نظام بینالملل یعنی دموکراتیزهسازی، به این عرصه قدم نهاده است و با پرهیز از هرگونه تحجر و جمود، به مسیر خود ادامه میدهد و بخش زیادی از موفقیتهای بهدست آمده را درگرو این رویکرد تلقی میکند.
(اسپوزیتو، 1996، ص32) بنابراین به اعتقاد نگارنده، باید اذعان داشت که تحولات رویداده در منطقه، توانسته است همگرایی جریانهای شیعی در جهان اسلام را تقویت نماید و گفتمان سیاسی شیعه را به قدرت دموکراتیک و تأثیرگذار در عرصه جهانی تبدیل سازد.
کنار آمدن امریکا با شیعیان در کشورهای حاشیه خلیج فارس بر مبنای تجربیات گذشته نیز شاخص این مدعا بوده و بر جهانیشدن گفتمان سیاسی شیعه تأثیر گذاشته است، بنابراین باید اذعان داشت که برقراری نظامهای دموکراتیک، موجب تغییر در وزن سیاسی و منزلت ژئوپلیتیک جهان اسلام شده است.