چکیده:
این باور که روزی منجی خواهد آمد و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد فصل مشترک تمام
ادیان می باشد. در همه ادیان مسئله ظهور موعود غایب پیش بینی شده است و همه انبیا و اولیا وعده
داده اند که در آخرالزمان یعنی پایان خط انبیا، شخصیتی الهی که دارای مقام ولایت و رسالت الهیه
باشد ظهور خواهد کرد. هر یک از ادیان و مکاتب دینی دارای موعود یا منجی آخرالزمان می باشد که
از جایگاه ویژه در آن دین یا آیین برخوردار است. در تمام این ادیان، موعود معنایی واحد دارد و آن
این که در روزگاری که جهان پر از ظلم و جور است ناگهان لطف خداوندی بر اساس قاعده لطف شامل
حال بشر می شود و منجی و موعود ظهور می کند و ضمن اینکه ظلم و جور را از بین می برد، جهان
را پر از عدل و داد خواهد کرد.
فکر ظهور مصلح بزرگی که انسان را از دردها و محنت ها رهایی بخشد و به انسانیت مدد رساند در
تمام نقاط عالم جریان دارد و بشریت در امتداد تاریخ با دیدن ناملایمات و فشارهای گوناگون به یک
منجی که جریان تاریخ را عوض کند و دولت حق را پایه ریزی نماید باور دارد و معتقد است که با
ظهور آن تمام تبعیض های طبیعی که بر بنیان پرهیزگاری، استوار نگشته است ریزش خواهد کرد
خلاصه ماشینی:
"در کتاب «زند» که از کتب مقدس زرتشتیان است در مورد ظهور سوشیانس و نجات دهنده آخرالزمان چنین آمده است: «لشکر اهریمنان با ایزدان دائم در روی خاکدان محاربه و کشمکش دارند و غالبا پیروزی با اهریمنیان باشد اما نه به طوری که بتوانند ایزدان را محو و منقرض سازند چه در هنگام تنگی از جانب اورمزد که خدای آسمان است با یزدان که فرزند اویند یاری می رسد و محاربه ایشان نه هزار سال طول می کشد، آن گاه پیروزی بزرگ از طرف ایزدان می شود و اهریمنان را منقرض می سازد و تمام اقتدار اهریمنان در زمین است و در آسمان راه ندارند و بعد از پیروزی ایزدان و بر انداختن تبار اهریمنان عالم کیهان به سه عادت اصلی خود رسیده بنی آدم بر تخت نیک بختی خواهد نشست.
به اعتقاد وی تقابل تمدن ها، سیاست غالب جهانی و آخرین مرحله تکامل درگیری های عصر جدید را شکل می دهد، زیرا : 1- اختلاف تمدن ها اساسی است ؛ 2- خودآگاهی تمدنی در حال افزایش است ؛ 3- تجدد حیات مذهبی وسیله ای برای پر کردن خلأ هویت در حال رشد است ؛ 4- رفتار منافقانه غرب موجب رشد و خودآگاهی تمدنی ( دیگران ) گردیده است ؛ 5- ویژگی ها و اختلافات فرهنگی تغییر ناپذیرند ؛ 6- منطقه گرایی اقتصادی و نقش مشترکات فرهنگی در حال رشد است ؛ 7- خطوط گسل موجود بین تمدن ها ، امروز جایگزین مرزهای سیاسی و ایدئولوژیک دوران جنگ سرد شده و این خطوط جرقه های ایجاد بحران و خونریزی اند (هانتینگتون و منتقدانش ، تهران ۱۳۸۴ ، از ص ۳ تا ۲۲ )."