چکیده:
احمد مطر، از شاعران معاصر عراقی و نصرالله مردانی، شاعر و نویسنده معاصر ایرانی است. این دو شاعر با توجّه به شرایط خفقانآور و نابسامان جامعه، حزن و اندوه مردم را با بیان خویش به تصویر کشیدهاند؛ مطر، با رعایت جانب ادب، توانسته حقایق تلخ روزگار خویش را آشکارتر سازد و برخلاف مردانی، شعر خود را تنها برای مبارزه با حکومت به کار گیرد و حسّ مخالفت مردم ضدّ اوضاع نابسامان را بیشتر برانگیزد. مردانی نیز توانسته با نوآوریهای خود، افقهای تازهای را پیش روی شاعران انقلاب اسلامی و دفاع مقدّس بگشاید و سرودههای پایداری او مورد توجّه همگان قرار گیرد. این پژوهش بر بنیان مکتب ادبیّات تطبیقی آمریکایی و با تکیه بر دیوانهای دو شاعر به بررسی و تحلیل اشعار حزنآلود آنان همّت گماشته است. نگارندگان در این پژوهش بر آن بودهاند تا مفهوم حزن را در اشعار مطر و مردانی که تصویرگر چهرة خونین و ویران میهن این دو شاعر در بحبوحة جنگ و هجوم متجاوزان است، مورد بررسی قرار دهند. نتایج پژوهش، حاکی از این است که دو شاعر در توصیف حزن و اندوه ناشی از ستم دشمنان بیدادگر خویش توفیق یافتهاند و به نیکی تصویر مظلومیّت میهن خویش را در مقابل متجاوز پدیدار ساختهاند؛ نگارندگان در بخش پایانی جستار حاضر کوشیدهاند تا مشابهتها و تفاوتهای اشعار حزنآلود دو شاعر را مورد بررسی و تحلیل قرار دهند.
یعتبر أحمد مطر من شعراء العراق المعاصرین کما یعد نصرالله مردانی شاعرا وکاتبا إیرانیا معاصرا. فصور الشاعران أحزان الشعب وهمومه فی تعبیرهما نظرا لظروف المجتمع الخانقة وغیر المستقرة؛ فتمکن مطر من إظهار وقائع عصره المرة إظهارا جلیا ملتزما بالأدب واستخدم شعره أداة للنضال مع الحکومة خلافا لمردانی، الشاعر الأیرانی کما تمکن مطر من أن یثیر مشاعر الناس للمناهضة وعلی الظروف السیئة. واستطاع مردانی أیضا أن یفسح آفاقا جدیدة بإبداعاته لشعراء الثورة الإسلامیة والدفاع المقدس وتتمتعت قصائده فی مجال المقاومة بشعبیة واسعة. عالج هذا المقال دراسة أشعار الشاعرین المحزنة وتحلیلها فی ضوء المدرسة الأمریکیة للأدب المقارن وفق دواوین الشاعرین. استهدف الباحثون فی هذا المقال دراسة ظاهرة الحزن فی أشعار أحمد مطر ونصرالله مردانی والتی تصور وجه وطن الشاعرین المدمی والمدمر فی معمعة الحرب وعدوان المعتدین. تشیر نتائج الدراسة إلی أن الشاعرین قد نجحا فی وصف الحزن والهم الناتج عن ظلم اعدائهما المستبدین وقد جسدا صورة مظلومیة الوطن أمام المعتدی؛ ولقد حاول الباحثون فی الجزء الأخیر من هذا المقال معالجة وجوه المشابهة والافتراق فی قصائد الشاعرین الحزینة.
خلاصه ماشینی:
"ک: ابراهیمتبار، 1396: 12-13) در شعر نصرالله مردانی، آن پیر جبهۀ شعر پایداری ایران، مضمون حزن از روزنهای دیگر جلوهگر میشود؛ چراکه وی توانسته است، یاد و خاطرة شهیدان و سنگینی گذشت لحظات بدون یاران فداکار را در تصاویر و توصیفاتی شکوهمند، اما سرشار از دریغ و حسرت خویش به زیبایی پدیدار سازد و از اثر خونها و پایداریهای آنان که مایة روحیهگرفتن وی میشود، سخن بگوید: سرخی خون تو هرگز نشود پاک از خاک روح خورشیدی و اسطورة هستی با تو سیل فریاد تو دیوارة اعصار شکست نعرة خون تو ضحاک زمان رسوا کرد دلت آیینة خورشید حقیقتبین است بیتو بر دوش زمان ثانیهها سنگین است نبض تاریخی و تاریخ ز تو خونین است مرگ اینگونه به از زندگی ننگین است (1370: 45) در سرودههای یادشده، مردانی در ابتدا جاویدان بودن آثار ماندگار شهیدان را یادآور میشود و سپس دلاوریهای مردان سرزمینش را میستاید.
وی هنگامی که با عشق به وطن و شهادت، میسراید، میتوان حزن درونیاش را نیز از پس این سرودهها احساس کرد که هرگاه شرار خطر را در خرمن هستی هممیهنانش میبیند، با فخر از شهادت سخن میگوید ولی اندوه خویش را در دل، نهان میسازد: سمند صاعقه زین کن، سواره باید رفت شهید زندۀ تاریخ عشق میگوید: بپوش جوشن آتش به تنسوار فلق به گوش لالة خونین نسیم عاشق گفت به عرش شعله، سحر با ستاره باید رفت به دار سرخ انا الحق، دوباره باید رفت که در مصاف خسان چون شراره باید رفت چو گل ز باغ جهان پارهپاره باید رفت (1364: 5) وی در بیت دوم، به شکل ضمنی به آیه شریفه ﴿ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله أمواتا بل أحیاء عند ربهم یرزقون﴾ (آلعمران/ 169) اشاره دارد؛ چراکه زندگی واقعی انسان در پرتو شهادت وی در راه خداست و این شهادت هم افتخار است و هم غم از دست دادن شهیدان عاشق را به دنبال دارد."