چکیده:
اصلاحات در یک نظام آموزشی عموماً با چالشها و مشکلات مختلفی روبهرو خواهد بود؛ برای رفع آن مشکلات لازم است منتقدان به یاری دستاندکاران آن جریان اصلاحی آمده و با نگاه نقادانه راه را برای مجریان هموار نمایند. جریان موسوم به طرح هوشمندسازی مدارس نیز از این قاعده مستثنی نبوده و با مشکلاتی در اجرا از جمله تعارض با اهداف سند تحول آموزش و پرورش درگیر است و هدف این پژوهش واکاوی این تعارضات با الهام از روش انتقادی هابرماس و با تکیه بر واقعیت های مستخرج از مصاحبه با مسؤولان و مجریان این طرح میباشد. در این پژوهش تلاش شده است به این پرسش پاسخ داده شود که چگونه میتوان با الهام از دیدگاه هابرماس در رابطه با فناوری، زمینه های بروز این تعارض ها را تحلیل کرد، راهی برای غلبه بر آنها یافت و از تبدیل شدن فناوری به عاملی مسلط برای تعیین هذف های آموزش و پرورش جلوگیری کرد. برای دستیابی به این هدف از مصاحبه ساخت نایافته به منظور شناسایی وضع موجود و از تحلیل اسنادی و استنتاجی برای بررسی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش ایران و دیدگاه های هابرماس در باره فناوری استفاده شده است. یافتههای حاصل از این پژوهش حکایت از آن دارد که تعارضاتی در طرح هوشمندسازی مدارس، در سه حوزهی کارایی نظام آموزشی،عدالت و تربیت عمومی وجود دارد. با استناج از مواضع هابرماس ضمن تصریح خاستگاه این تعارضات و تبیین ماهیت سلطه گر فناوری راهبرد رهایی از این سلطه استفاده از رویکرد مکگیل کرست در ساختار مدارس هوشمند پیشنهاد شده است.
خلاصه ماشینی:
سپس از تحلیل اسنادی و استنتاجی برای بررسی سـند تحـول بنیـادین آموزش و پرورش ایران و دیدگاه های هابرماس دربارة فنـاوری اسـتفاده شـده اسـت ؛ بـه ایـن صورت که با بررسی اهداف سند تحول و تطبیـق آن بـا وضـع موجـود، بـه ایجـاد شـکاف و تناقضاتی در اجرای طرح هوشمندسازی مدارس اشاره شده است و سپس با استفاده از دیدگاه هابرماس در رابطه با ماهیت سلطه گر فناوری به تحلیل این شکاف و تناقض اقدام شد.
Young روشنگری که یونگ از آن نام می برد، همان تلاشی است که باید انجام شود، برای معرفی نقشی که فناوری می تواند در به انحراف کشاندن هدف های آموزش و پرورش داشته باشـد، پـیش از این شفلر١ (١٣٧٦) نیز در مقالۀ خود تحت عنوان «کامپیوتر در مدارس » در راستای روشـنگری نسبت به نقش فعلی رایانه در مدارس ، تبدیل شدن رایانه به هدف ، به جـای اسـتفاده از آن بـه مثابۀ ابزاری برای تحقق هدف های آموزشی را گوشـزد کـرده و هشـدار داده بـود مـدارس بـه سمتی پیش می روند که گویا ناگزیر هستند، هدف هایشان را به نحوی تغییر دهند تا با اسـتفاده از رایانه قابل وصول باشند: «در رابطه با آثار جنبی بلند، دامنۀ استفاده از کامپیوتر در رابطـه با مسأله ای که مطرح می شود این است که اگـر وسـایل ، بـرای نیل به غایات معینی مؤثر باشند؛ موجب خواهند شد کـه مـا از غایات دیگر چشـم بپوشـیم و در نتیجـه بـه تـدریج تأکیـد بـر مهارت های اساسی ، موجب فراموشی نسـبت بـه اسـتعدادهای سطح بالاتر می شود.