چکیده:
هدف - هدف از تدوین این مقاله بررسی رابطه هماهنگی راهبرد سطح کسب و کار و راهبرد تولید و تأثیر آن بر عملکرد سازمانی است.
روش - به منظور دستیابی به هدف، گروه صنعتی صفا) فعال در زمینه صنعت فولاد ایران(، بعنوان مورد مطالعه انتخاب شده است و داده ها با استفاده از روش پرسشنامه و مصاحبه شخصی با افراد ذیربط گردآوری شده اند. برای آزمون الگوی فرضی ارائه شده، از روش آماری الگوی معادلات ساختاری (SEM) استفاده نمودیم.
یافته های تحقیق - نتایج تحقیق مشخص می کند که بنگاه ها به منظور دستیابی به عملکرد بالاتر باید به رابطه این دو سطح راهبرد توجه نمایند. از آنجا که تدوین راهبرد در بنگاه ها از سطح بالاتر انجام میگردد و سپس راهبرد های سطوح پایینتر مشخص می گردند، یافته های تحقیق نیز به همین ترتیب گزارش می شوند. یافته ها نشان می دهند که اگر سازمان راهبرد رهبری هزینه را انتخاب کند، بهتر است به معیار هزینه پایین در راهبرد تولید اهمیت بیشتری بدهد. تمرکز بر متغیر تحویل بموقع و صرف منابع برای دستیابی به این معیار، برای سازمان اولویت رقابتی محسوب نمی شود. سازمانی که راهبرد تمایز را برمی گزیند، بهتر است به کیفیت به عنوان اولویت تولیدی خود توجه کند. همچنین می تواند با تمرکز بر معیار تحویل بموقع به عملکرد نسبتاً بالایی دست یابد. یافته ها به طور غیر قابل انتظاری رابطه غیر معنی دار راهبرد تمایز و متغیر انعطاف پذیری را نشان دادند.
نتایج کاربردی/مدیریتی– مدیران و تدوین کنندگان راهبرد باید توجه داشته باشند که یکی از جنبه های مهم پیاده سازی راهبرد، برگردان راهبرد های سطح کسب و کار به راهبرد های کارکردی می باشد و راهبرد تولید به عنوان یکی از راهبردهای کارکردی، جزئیاتی را به پیاده سازی راهبرد کسب و کار اضافه می کند که بررسی آن به منظور شناسایی و انتخاب راهبرد های هماهنگ، به سازمان ها در دستیابی به معیارهای عملکردی بالاتر کمک بسیاری می نماید و عدم توجه به این مسئله می تواند زیان هایی را به بار آورد که به وضوح قابل ردیابی نمی باشند. در این تحقیق، جزئیات تناسب میان این دو سطح راهبرد که مدیران باید در نظر داشته باشند، آورده شده است.
نوآوری تحقیق- این تحقیق ، مطالعات پیشین را در زمینه ی نقش راهبردی تولید، بوسیله تجزیه و تحلیل تأثیر آن بر عملکرد سازمانی؛ و در زمانی که راهبرد تولید بعنوان متغیر میانجی میان راهبرد کسب و کار و عملکرد مورد توجه قرار می گیرد، تکمیل می کند،. از آنجا که محققین پیشین که در زمینه هماهنگی راهبرد ها به فعالیت مشغول بوده اند، این مورد را بعنوان پیشنهاد برای بررسی بیشتر ارائه کرده اند، تحقیق حاضر از این حیث خلأ موجود در ادبیات را پر می نماید.
خلاصه ماشینی:
نوآوری تحقیق - این تحقیق ، مطالعات پیشین را در زمینه ی نقش راهبردی تولید، بوسیله تجزیه و تحلیل تأثیر آن بر عملکرد سازمانی ؛ و در زمانی که راهبرد تولید بعنوان متغیر میانجی میان راهبرد کسب و کار و عملکرد مورد توجه قرار می گیرد، تکمیل می کند.
جدول ١- خلاصه ای از مطالعات قابل مقایسه پیشین {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} 1- Swamidass & Newell 5- Amoako-Gyampah 2- Skinner 6- Munsung Rhee & Satish Mehra 3- Ward, Duray, Leong & Sum 7- Amoako-Gyampah & Moses Acquaah 4- Badri & Davis ٢-٢- هماهنگی راهبردی : هماهنگی ، به همخوانی ١ یا سازگاری ٢ دو یا تعداد بیشتری عامل اشاره دارد و اعتقاد محققینی چون ونکاترامن و پرسکات ٣ (١٩٩٠) و میل گروم و رابرت ٤ (١٩٩٥) بر اینست که وجود هماهنگی خوب میان این عوامل بر عملکرد تأثیر دارد.
رابطه میان این متغیرها پیش بینی شده است زیرا لزوم سازگاری میان راهبرد کسب و کار و راهبرد تولید برای موفقیت بنگاه های تولیدی در بهبود عملکردشان بسیار مورد بحث قرار گرفته است [٥٣].
٧- نfیجه گیری : نتایج تحقیق نشان می دهد که بنگاه ها برای دستیابی به عملکرد بهتر سازمانی ، باید این مسئله را در نظر بگیرند که میان سطوح مختلف راهبرد هایشان و همچنین راهبرد های مختلف یک سطح ، هماهنگی لازم وجود داشته باشد.
Business environment, operations strategy & performance: An empirical study of Singapore manufacturers.