چکیده:
ارزیابی انتقادی، بهمنزلة فرایندی فعال و سازماندهیشده، طی چند دهۀ اخیر، به فعالیتی ضروری برای درک بهتر متون علمی و شفافسازی اهداف، نکات برجسته، و نتایج و همچنین پویایی مطالعات بدل گشته است. این فعالیت اما اغلب با خردهگیری، ایرادجوییهای تلخ، و گاه سوگیریهای تند همراه میشود که تأثیرگذاری آن را تا حد زیادی کاهش میدهد. ارزیابی انتقادی یکی از مؤلفهها یا کارکردهای تفکر انتقادی است. تفکر انتقادی، بیش از آنکه بهمعنای جستوجوی ایرادها باشد، درپیِِ نگاه به موضوع از زاویۀ متفاوت است. متأسفانه، یکی از مشکلات رایج ارزیابی انتقادی تمرکز بیش ازاندازه بر فرایندهای منطقیِ نقد و جداسازی منطق از عواطف است. در این مطالعه میکوشیم امکان ارائة رویکردی شناختی ـ عاطفی به نقد را بررسی کنیم و به این سؤال پاسخ دهیم که در فعالیت شناختی و ناخوشایند نقد تا چه حد میتوان مؤلفههای عاطفی را در نظر گرفت؟ ضرورت توجه به مؤلفههای عاطفی و ارزشی در حینِ فرایند نقد چیست؟ و دراینمیان چگونه میتوان میان تفکر انتقادی و تفکر مراقبتی ارتباط برقرار کرد؟ در پاسخ به این سؤالات، ضمن توصیف تفکر انتقادی و مراقبتی و مؤلفههای آن، ایدۀ نقد مراقبتی را مطرح خواهیم ساخت.
خلاصه ماشینی:
این مؤلفهها عبارتاند از: ـ تفکر مبتنیبر ارزش (valuative thinking) یا ارجنهادن (appreciative thinking)؛ ـ تفکر عاطفی (affective thinking)؛ ـ تفکر هنجاری (normative thinking)؛ ـ تفکر فعال (active thinking)؛ ـ تفکر همدلانه (thinking empathic) (Sharp, 2007; Lipman, 2003) بهطورکلی، میتوان گفت افرادی که دارای روحیة مراقبتی و درعینحال نقادند نقد را فعالیتی روشنگرانه و همراه علاقه و ارزش به حوزۀ موضوعی بهشکلی سازنده همراه احساس علاقه و مسئولیت نسبت به بهبود موضوع تلقی میکنند و هدف آنان تفکر تأملی است روی هنجارها برای شکلدادن به سطح بهتری از آنچه هست، نه خودابرازگری یا تخریب دیگران؛ و برای آنچه ارزش دارد و عزیز است و مطابق با هنجارهاست همدلانه به طرح و برنامهای میاندیشند.
تایر ـ بیکن (Thayer-Bacon, 1993: 323) بر ضرورت ویژگی مراقبت برای متفکر نقاد بودن تأکید میکند، زیرا اندیشة مراقبتی رویهای خاص است که از طریق آن افراد مشتاق فهم آن چیزی هستند که دیگری درک و احساس میکند و همین حساسیت به امور او را به سمت چرایی و نقد یک چیز سوق میدهد.
صحت ارتباط میان تفکر نقاد و تفکر مبتنیبر ارزش تا اندازهای است که کوپریدر و اسریواستا (Cooperrider and Srivastva, 1987) نوعی از ارزیابی با نام «کندوکاو مبتنیبر ارجنهادن (appreciative inquiry)» را مطرح میکنند که در آن نقطة آغاز نقد کشف و تبیین نکات برجسته و ارزشمند اثر است و تعیین آنچه باید تغییر کند یا اصلاح شود.