چکیده:
توسعه بعنوان یک مفهوم خاص برای اهل علم در جامعه شناسی و برای سیاستمداران و حتی مردم عادی دارای چنان اعتبار و اهمیتی است که مخالفت با آن به شجاعت بالایی نیاز دارد. علی رغم این اهمیت و اعتبار، پارادایم توسعه در جامعه شناسی با انتقادات و چالش های جدی مواجه است، تا جائیکه امروزه صحبت از بن بست در جامعه شناسی توسعه می شود. این مقاله ضمن طرح بن بست های متدولوژیک پارادایم توسعه برآن است که پساتوسعه گرایی با طرح یک چشم انداز جدید راه را برای خروج از بن بست در توسعه می گشاید. نکته کلیدی این مقاله در بحث از پساتوسعه گرایی انتقال رسالت توسعه از دولت ها و نخبگان به جامعه و مردم است. لازم به ذکر است که مقاله حاضر برگرفته از نقد و بررسی کتاب « پایان توسعه :مدرنیته،پست مدرنیته و توسعه » می باشد که توسط« Trevor Parfitt» استاد دپارتمان علوم سیاسی وروابط بین الملل دانشگاه « ناتینگهام» انگلستان به نگارش در آمده است.
Development as a specific concept for scientist and politicians and also for publics have some validity so any resistance againt that‚ need to agreat bravery. In spite ،at this validity and important‚ the development paradigm envisage with many critics and challenges‚ so the buzzword at today is impasse in this paradigm. This article propose some methodogical impasses in development paradigm and present that the post-developmentalism go beyond this impasses through new perspectives. The key point at this article in discussion at post-developmentalism is displace the task of development from state and elites to society and people
خلاصه ماشینی:
نقد کتاب پایان توسعه ؛ پساتوسعه گرایی و بن بست های پارادایم توسعه قدرت احمدیان * چکیده توسعه بعنوان یک مفهوم خاص برای اهل علم در جامعه شناسـی و بـرای سیاسـتمداران و حتی مردم عادی دارای چنان اعتبار و اهمیتی است که مخالفت با آن بـه شـجاعت بـالایی نیاز دارد.
مقاله حاضر با وام گیری از مطالعات پیشین ، واکنشـی اسـت بـه کتـاب «پایـان توسـعه ؟ مدرنیته ، پست مدرنیته و توسعه » نوشته ترور پارفیت (Trevor Parfitt) ، و سـعی دارد ضـمن نقد پارادایم توسعه ، رویکرد پساتوسعه گرایی را مورد بررسی قرار دهـد.
سـؤال اصـلی ایـن مقاله آن است که : «مکاتب توسـعه اعـم از چـپ یـا راسـت از لحـاظ متـدولوژی بـا چـه محدودیت ها و بن بست هایی مواجه اند؟» در پاسخ به این سؤال ، فرض مهم مقالـه آن اسـت که : «پارادایم مدرن جامعه شناسی توسـعه از لحـاظ متـدولوژیک بـه وسـطۀ فرجـام انگـاری خوشبینانه با بن بست هایی مواجه است و نظریه پساتوسعه گرایـی مـی توانـد بـا گشـودن زمینه هایی، عبئر از این بن بست ها را فراهم سازد».
(رجوع شود به تصویر صفحه) همانطور که شکل فوق نشان میدهد جامعه شناسی توسعه مبتنی بر نوسازی یا دو نگـاه غرب محور و شرق محور از دهه های ١٩٥٠ و ١٩٦٠ مطرح بوده است و در این فراینـد تـا به امروز تجدیدنظرهای جدی هـم در ایـن قلمـرو روی داده اسـت .
نقد ششم بر جامعه شناسی مـدرن توسـعه آن اسـت کـه همـۀ نظریـه هـای ایـن حـوزه نظریه های انسان مرکزگرا (Anthropo centerism) هستند.
باور پساتوسعه گرایی آن است که این نظریه هـا کـه در درون پـارادایم توسـعه قرار دارند از ضعف ها و مشکلات یکسانی برخوردار هستند.