چکیده:
اعتقاد به آموزه مهدویت که مکمل اصل امامت در منشور اعتقادی شیعه است صرفا ایستاری ارزشی و اعتقادی محسوب نمی شود بلکه این آموزه در آمیزش با هیجانات اجتماعی و التهابات سیاسی همواره واکنشی انفجاری و تهاجمی از خود نشان می دهد. تاریخ پر تلاطم شیعه، نشان می دهد که آموزه مهدویت همواره با دو خوانش کلی روبرو بوده است؛ نگاه حداقلی و سلبی به این باورداشت رخوت و رکود را در جوامع شیعی رقم زده و قرائت حداکثری و ایجابی آن، روح امید و تکاپو را به جامعه تزریق می کند. توده انقلابیون در جریان انقلاب اسلامی ایران با بازآفرینی و جلوه سازی عینی رهیافت حداکثری آموزه مهدویت، موفق به خلق انقلاب اسلامی در ایران شدند. فرهنگ مهدویت از طریق باورها، رفتارها ونمادهای ایرانیان شیعه به تکوین دینی انقلاب کمک نموده است. این نگارش در پی واکاوی کاربست های آموزه مهدویت در هویت سازی و شکل گیری سامانه سیاسی انقلاب اسلامی ایران است.
The belief in the doctrine of Mahdiism، which complements the principle of Imamate in the Shi'ite Faith Charter، is not merely an expression of value and belief، but this doctrine has always shown an explosive and aggressive reaction in its mixing with social excitement and inflammation.The Shi'ite turbulent history shows that Mahdism's doctrine has always been met with two general readings. A minimalistic viewpoint، which has resulted in leanings and stagnation in Shiite societies and its proactive and positive perspective that has injected the Spirit of Hope and Struggle to the Society. The masses of revolutionaries during the Islamic Revolution of Iran، with the objective of re-creation and demonstration of the maximal approach of the Mahdist doctrine، succeeded in creating the Islamic Revolution in Iran. Culture of Mahdism through beliefs.The behaviors and practices of the Shiite have contributed to the religious development of the revolution.This article seeks to examine the teachings of Mahdism in identifying and shaping the political system of the Islamic Revolution of Iran.
خلاصه ماشینی:
"نظریه ولایت حداکثری فقیه و تشکیل حکومت دینی: نظریه ایجابی شیعه بر خلاف دیدگاه سلبی آن بر این عقیده است که دوران غیبت به معنای محرومیت سیاسی نیست و هر جا امکان داشت و شرایط مهیا بود باید دولت تشکیل داد، در راستای تحقق نظریه ایجابی حکومت، اشخاصی همچون کاشف الغطاء و ملااحمد نراقی ولایت سیاسی فقیه را مطرح کردند و اظهار داشتند که پادشاه برای اینکه به سلطنت برسد باید از جانب فقیه اذن داشته باشد (بصیرنیا، 1381ش: 91).
نتیجه قرنها غلبه نگرش نقل محور بر فرهنگ مهدویت، خواسته یا ناخواسته، آشکار و پنهان، جبرگرایی خاموشی بود که بار مسئولیت و تکلیف را از دوش منتظران برداشته و سبب گشته بود مکلفان، بیاعتنا به عمل به تکالیف عصر غیبت، چهره در نقاب اعتماد به تقدیرگرایی افراطی بکشند اما با ظهور و شروع جرقههای انقلاب اسلامی، مفهوم انتظار فرج در سیره سیاسی امام خمینی( رنگ دیگری به خود گرفت.
فرهنگ شهادتطلبی</H4> از جمله مفاهیمی که در چند دهه پیش از انقلاب اسلامی ایران مورد بازشناسی و باز تفسیر متفکران شیعی قرار گرفت، موضوع شهادت و فرهنگ شهادتطلبی بود که بدون تردید بخش اساسی هویت انقلابی _ تاریخی شیعه را تشکیل میدهد و بازشناسی آن، نقش بنیادینی در تبیین منطق عدالتگرایانه و مبارزه جویی تشیع علیه ظلم ایفا کرده است.
تعطیل شدن حدود و قوانین اسلامی، غلبه گفتمان تقیه بر ادبیات انقلابی، رشد فساد و تقویت نگاه انجمن حجتیه، تمکین حکام جور و عدم تشکیل حکومت مشروع از برون دادهای رهیافت سلبی به آموزه مهدویت است و رشد عقل گرایی و تبدیل محدث و راوی به مجتهد، تحول مفهوم تقیه و تبدیل فقه مقاومت به فقه اقتدار، تشکیل حکومت دینی و خلق نظریه ولایت حداکثری فقیه از عناصر و جلوههای ظاهری قرائت ایجابی از آموزه مهدویت میباشد."