چکیده:
آشنایی با فرهنگ و تمدّن یک ملّت، همواره مستلزم بررسی و تحقیق در مورد تمام پدیده-های اجتماعی و فرهنگی آن ملّت است. لباس که یکی از پویاترین نمونه¬های حیات فرهنگی جامعه به شمار می¬آید، عامل مهمّی برای تحقیق در مورد فرهنگ، تاریخ و تمدّن یک جامعه است.
پوشاک در کنار ضرورتهای دیگری مانند غذا، مسکن و... از نیازهای اصلی بشرمحسوب
میگردد. در واقع لباس خانه¬ای در مقیاسی کوچک¬تر برای بشر است که پیوسته آن را همانند پوست همراه خود دارد و ضمن حفظ و صیانت بدن، میتواند در آن سلیقه شخصی خود را نشان داده، آرمانها و امیدهای خود را از طریق آن بیان کند. شیوههای استفاده از پوشش خرقه و دستار، در دورههای مختلف شعر فارسی، هم از جنبه ادبی در تصویرسازیها، استعارات وکنایات شاعرانه قابل تعمّق و تامّل است و هم از جنبه اجتماعی، عرفانی و جغرافیایی، به جهت کاربرد آن در معنای حقیقی و حفظ فرهنگ، آداب و رسوم موجود در جامعه جای بحث و بررسی دارد. در این مقاله ضمن اینکه بطور اختصار تاریخچه لباس آورده شده است؛ شواهد شعری موجود در دیوان شعرای دو دوره خراسانی و عراقی از جنبههای فوق الذکور مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مهاباد مقدمه ای بر تاریخچة لباس هر که به جوبار بود جامه بر او بار بود چند زیان است و گران خرقه و دستار مرا (مولوی ، ١٣٧٥: ص ٦٤) تاریخچة پیدایش لباس به آغاز آفرینش آدمی باز میگردد و لبـاس پدیـده ای اسـت کـه تقریبا به اندازة طول تاریخ بشر سابقه و به قدر پهنـة جغرافیـای زمـین ، گسـترش دارد.
بـا توجـه بـه مقدمـه ای مختصر که در باب تاریخ لباس و پوشاک ارائه شد در اینجا برای آشـنایی بیشـتر و ورود بـه بحث خرقه و دستار ابتدا هر کدام از پوششهای مذکور را از لحاظ لغوی و عرفانی با توجه به فرهنگهای مختلف تفسیر کرده سپس با استناد به شواهد شعری مشخص میشـود کـه از دو دورة سبک خراسانی و سبک عراقی در شعر فارسی ، در کدام دوره در نظم فارسی از این دو پوشش و ترکیبات متنوع مربوط به آن بیشتر نام برده شده است .
بـا توجـه بـه اینکه پیشینة کاربرد این دو پوشش با استناد به سرآمد شـعرای سـبک خراسـانی و عراقـی اینگونه مشخص میشود که این دو کلمه جزو توابع نیست و اگر هم با هم آمده است به ایـن معنا نیست که دستار به اندازة خرقه در طبقة خاص مصرف کننده اش نمادین و دارای اعتبار عرفانی بوده باشد البته این به این معنا هم نیست که در دوره های قبل دسـتار یـا خرقـه را صوفیه نپوشیده اند.