چکیده:
شمس الدین محمدحافظ شیرازی از شاعرانی است که آشنایی ژرف او به موسیقی موجب شده است که شعر او از موسیقایی ترین سرودههای زبان فارسی باشد و به همین دلیل از دیرباز مورد توجّه نغمه گران و تصنیف سازان بوده است.به نظر میرسد در شعر حافظ پیوندی تنگاتنگ میان کاربرد مصوّتها و صامتهای خاص و تداعی مفاهیم و معانی متناسب با بار عاطفی کلام وجود دارد.
بررسی ویژگیهای زبانی متن از جمله مواردی است که هنگام سبک شناسی اثر ادبی به آن توجه میشود.این ویژگیها ، خود نیز، در سه سطح آوایی، لغوی و نحوی مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد.در این مقاله کوشش میشود با توجه به دامنه متنوّع عاطفی شعر حافظ، سروده های او از چشم انداز دیدگاه های موریس گرامون ،زبان شناس نامدار فرانسوی، مورد بررسی قرار گیرد.
پرسش کلان در این مقاله این است که بر اساس دیدگاههای گرامون چه تناسبهایی میان عناصر موسیقایی شعر حافظ با مفاهیم و معانی و طیف عاطفی ارائه شده در شعر این غزلسرای برجسته فارسی وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
سبک شناسی آوایی شعر حافظ شیرازی با توجه به دیدگاههای موریس گرامون (ص ٤٧- ٣٥) 1 مجیدپویان تاریخ دریافت مقاله : ٩٠/١/٢٠ تاریخ پذیرش قطعی : ٩١/٣/٢٠ چکیده شمس الدین محمدحافظ شیرازی از شاعرانی است که آشنایی ژرف او به موسـیقی موجـب شده است که شعر او از موسیقایی ترین سرودههای زبان فارسی باشد و به همـین دلیـل از دیرباز مورد توجه نغمه گران و تصنیف سازان بوده است .
com مقدمه برخی از محققان که با رویکردی جامعه شناسانه به بحث درباره آفرینش هنری پرداخته اند؛ درهـم آمیختگـی شـعر و موسـیقی را از روزگـاران کهـن بـویژه دوران اقتصـاد کشـاورزی دانسته اند؛ زمانهایی که سرودها و اشعار کار با ترنم موزون گروهی شکل میگرفـت و بیشـتر نقش تسهیل مشقتهای کار را بر عهده داشت (جامعه شناسی هنر،آریان پـور،ص ٣١) از ایـن منظـر عنصـر موسیقی در پیوند با شعر سویه ای کاربردی مییابد، حال آنکه فارغ از ایـن رویکـرد بـاز هـم پیوندی تنگاتنگ میان شعر و موسیقی بوده است ؛ به این دلیل که شعر موسیقایی علاوه بـر بهره مندی از زیبایی های کلامی و زبانی از عنصر تقارن و ایقاع نیز بهـره میبـرده و بـالطبع قدرت تأثیرگذاری بسیار داشته است ؛ داستان چنگ بر گـرفتن رودکـی و سـرود خوانـدن و میل امیر سامانی به سوی بخارا خود دلیلی بر قدرت سحرگونه تلفیق شعر با موسیقی است .
(دیوان ،ص ٤٤٤) تکرار i و e در بیت فوق برای تداعی حالت شاعر که گویی از معشوق به ستوه آمـده و او را با بیانی خطابی مورد عتاب قرار میدهد و مهر تأیید بر بیمهری معشوق مینهـد، ضـمن اینکه تکرار واج «ت » برای توصیف حس ناشی از هیجانات تند و تکان دهنده از جمله خشم فرو خورده و طنز طعنه آمیز قدرت القایی دارد.