چکیده:
اطناب یکی از رایجترین صنایع ادبی است که در علم معانی مطرح میشود و مانند شگردهای دیگر بلاغی دارای معنی ضمنی است. مساله اصلی مقاله این است که علیرغم آنچه در کتابهای معانی آمده است «معنی ضمنی اطناب» با «شیوه¬های اطناب» متفاوت است و آنچه باعث زیبائی و تاثیرگذاری اطناب بر خواننده میشود شیوه بیان آن نیست بلکه معنای ضمنی آن است. نگارنده که اعتقاد دارد اصول علم معانی را باید از شاهکارهای ادبیات استنباط کرد، برای توضیح این مساله، سبک اطناب و معنی ضمنی آن را در داستان رستم و اسفندیار از شاهنامه فردوسی بررسی نموده و به این نتیجه رسیده است که همه موارد اطناب در این داستان دارای معنی ضمنی هستند و این معنی ضمنی که دلیل هنری بودن اطناب فردوسی است در اثرگذاری داستان رستم و اسفندیار بسیار کارساز بوده است و بسامد این شگرد بلاغی به میزانی است که از ویژگیهای سبکی شاهنامه نیز به شمار می¬آید.
خلاصه ماشینی:
(معالم البلاغه ، رجـایی ، ص: ٢٨ – ٢٩ )؛ آنچه قابل توجه است این است که در این آثار عـلاوه بـر اخـتلاف رویـه ای کـه در تقسیم بندی موجود است معنی ضمنی اطناب با شیوه های آن مرز روشنی ندارد، در حـالی که بهتر است در تحلیل بلاغی متونی که روشهای اطناب در آنها استفاده شده معنی ضمنی اطناب نیز کشف و توصیف و دربارة آن جداگانه بحث شود؛ مـثلا فردوسـی کـه در توصـیف رخش با تفصیل سخن میگوید حتما منظوری دارد که پژوهشگر متون ادبی لازم است پـس از اینکه تشخیص داد اطناب حکیم طـوس در اینجـا بـه «روش تتمـیم » اسـت بـه «معنـی ضمنی » آن نیز توجه کند: یکـــی کـــره ازپـــس بـــه بـــالای او ســرین و بــرش هــم بــه پهنــای او ســــیه چشــــم و افراشــــته گــــاودم ســـیه خایـــه و تنـــد و پـــولاد ســـم تــنش پــر نگــار از کــران تــا کــران چـــو داغ گـــل ســـرخ بـــر زعفـــران همی رخـش خـوانیم و بـور ابـرش اسـت بـه رنـگ آتشـی و بـه خـوی آتـش اسـت i (شاهنامة خالقی ، ج١، ابیات ١٠٣-٩٩) لوینسون در مورد اینکه اطناب حتی در زبان عادی نیز میتوانـد معنـای ضـمنی داشـته باشد مینویسد: اگر به جای جملة (١) از جملة (٢) استفاده کنیم منظوری داشته ایم : (١) در را باز کن .
٧٧-٨١: نشست از بـر تخـت زر شـهریار بشــــد پــــیش او فــــرخ اســــفندیار همــــی بــــود پیشــــش پرســــتارفش پراندیشـــه و دســـت کـــرده بـــه کـــش چــو در پــیش او انجمــن شــد ســپاه ز نامــــــاوران و ز گــــــردان شــــــاه ، همـــه موبـــدان پـــیش شـــه بـــر رده ، و اســـــپهبدان پـــــیش او صـــــف زده ، پــــس اســــفندیار آن یــــل تهمــــتن ســــخن برگشــــاد انــــدر آن انجمــــن اطناب به شیوة تتمیم ؛ معنی ضمنی : شاعر با توصیف بارگاه گشتاسب و تشریفات بسـیار زیاد آن ، هنگامی که گروهی از نامداران ، پهلوانان ، موبدان و سپهداران در آنجا گرد آمده انـد به موقعیت شناسی و درایت اسفندیار اشاره دارد که در این فرصت مناسب ، درد دلهای خود را بیان میکند؛ بی گمان گواهی این جمع در پایان داستان به داوری درباره تقصیرکار واقعی ، کمک میکند.