چکیده:
مولانا شاعر عشق، در ساحت عرفان و حکمت دارای ژرفای بیحد است. مخاطب بنا به ظرفیت و توان ادراکش از رموز اشعارش بهره مند میشود. هرچند در جای جای مثنوی خاطرنشان میکند که بدنبال معناست و لفظ تنها ابزاری در جهت ایراد آن، لیکن در بکارگیری برخی فنون ادبی توان شگرفی دارد و حیرت مخاطب را برمیانگیزد. در این مقاله سعی میشود به هنر جناس پردازی مولوی پرداخته شود. مولوی در پی آنست که با کلام آهنگین در قالـب جـناس سخن خود را برجسته کند. چقدر هنری و زیبا موسیقی کلام او نقش آفرینی میکند و آرایه های بدیعی را در غایت چشمگیری میآفریند. شاعر در جایگاه قافیه بصـورت وافر از این جناسها بهره برده است. توجـه مولانا به فنون ادبی در ذیل عنوانهایی چون: جناس مرکب و جناس خط بررسی شده است. تجلی جناس در جایگاه قوافی مثنوی منجر شده است تا مولوی ناگریز به التزام وحدت حروف باشد؛ بدین ترتیب موسیقی درونی شعرش در خدمت موسیقی کناری قرار میگیرد. این امر بجهات گوناگون صورت گرفته است که مهمترین آنها بـر انگیختن توجه مخاطب و زیبا سازی صوری کلام و بلاغت زبان است.
خلاصه ماشینی:
» چنانچه تقابل زیبای «در وا و دروا » بیانگر این هنرنمایی اوست : بانگ گفت بد، چو در، وا میشود از سقر تا خود چه دروا میشود(مثنوی معنوی ، د ٦، بیت ٣٤٨٥) یکی از جلوه های موسیقی داخلی کلام مولوی جناس خط و مرکب اسـت ؛ عنایـت ویـژة مولانا به موسـیقی داخلی سبب تحرک موسیقی در شعر او شده است .
مولوی گوش جسمانی را در تقابل با خریدار گوش باطنی ، با تیزبینـی و هنـر خـاص در بسـتری برای سـاخـت جناس مرکب مقرون قرار داده است که اوج بلاغت شاعر را میرساند: (مثنوی معنوی ،د ١،بیت ١٠٢٨) گوش خر بفروش و دیگر گوش ،خر کین سخن را در نیابد گوش خر مولانا از حسام الدین چلبی میخواهد که «پیری » را برگزیندکـه عــین طــریقت اسـت .
شاعر در جهت خلق قافیه از جناس مرکب مقرون استمداد میگیرد: بر نویس احوال پیر راه دان را بگزین و عین راه ، دان (مثنوی معنوی ، د ١، بیت ٢٩٣٨) پیر مولانا در جایی با آوردن موصوف قبل از صفت جناس مرکـب مقـرون دلکشـی را خلـق میکند و توجه مخاطب را بر میانگیزد: امتحان کن فقر را روزی دو، تو تا بفقر اندر غنا بینی دو تو(مثنوی معنوی ، د ١، بیت ٢٣٧٣) مولانا به این گونه چینش واژگان و بکـارگیری فـنون بـلاغی علاقه دارد و نمیتوان گفت که نسبت به این جنبة زبانی بی عنایت بوده است ؛ چنانکه در بیت زیر شـاعر بـرای سـاخت قافیه و پر کردن وزن شعر از این قابلیت هنری خود بهره گرفته است : (مثنوی معنوی ، د ١، بیت ١٨٤٩) تن قفص شکلست تن شد خار جان در فریب داخلان و خارجان «خارجان » و «خارجان » جناس مرکب مقرون است .