چکیده:
سبک زنانه، نوشتار زنانه، گویش زنانه و به طورکلی نهضت زنانه¬نویسی، جنبشی است خودآگاهانه که میکوشد زنان را ترغیب نماید که خود را از زیر سیطره نظام فکری و زبانی مرد محور جامعه بیرون بکشند و از آنان میخواهد که از خود و امیال و امید و آرزوهایشان به عنوان یک نیمه فعال از جامعه بشری، بنویسند و بسرایند. این جنبش سعی دارد با مقایسه بین ادبیات تولید زنان با مردان به تمایزات زبان زنانه یا سبک نوشتاری زنانه نسبت به زبان مردان که همان زبان مسلط و هنجار جامعه میباشد، پی ببرد. در این پژوهش نگارنده، تلاش نموده است با کنکاش در آثار زنان شاعر ایران نشانه های موجود در اشعار ایشان را، که موجب وجه تمایز اشعار زنان از مردان میشود و آن آثار را به سبک نوشتاری زنانه متمایل میکند، شناسایی و معرفی نماید.
خلاصه ماشینی:
کلید واژه ها : سبک شناسی ، نقد ادبی ، زبان زنانه ، نوشتار زنانه ، سبک زنانه ، شاکله های شعر زنان،شعر معاصر مقدمه : شعر، متعالیترین نوع کاربرد زبان در ادبیات است و از آنجا که تمدن بشری غالبا مردسالار بوده ، زبان نیز رفته رفته متأثر از چنین سیطرهای، تن به اقتدار زبان مردانه داده است و زنان که خود همیشه در حاشیه زیسته اند؛ نتوانسته اند اسب سرکش زبان را آنگونه که درخور عاطفة ممتاز خویش است راه ببرند و رفته رفته نوشته های زنان به تقلیدی محض و کورکورانه از نوشته های مردانه مبدل شد با همان تفکرات و دیدگاهها بدون هیچ حرف تازهای برای گفتن یا شنیدن.
این ترس به طرق مختلف و طی هیجانات عاطفی متعددی بر دل شاعر مستولی میشود و در نوشته های زنان شاعر به عنوان یک خصلت ویژه و مشخص خود را نشان داده است : «من از زمانی که قلب خود را گم کرده است میترسم /من از تصور بیهودگی این همه دست / و از تجسم بیگانگی این همه صورت میترسم »(مجموعة سروده ها، فرخزاد: ٣٣٥).
این مسئله در این پژوهش نیز مورد واکاوی قرار گرفته است و به عنوان یک مشخصة ویژة دیگر در شعر زنانه جلب نظر میکند: «آیا دوباره گیسوانم را در باد شانه خواهم زد؟/ آیا دوباره باغچه ها را بنفشه خواهم کاشت ؟/ و شمعدانیها را/ در آسمان پشت پنجره خواهم گذاشت ؟/ آیا دوباره روی لیوانها خواهم رقصید؟/ آیا دوباره زنگ در مرا به سوی انتظار صدا خواهد برد؟»(مجموعة سروده ها، فرخزاد:٣٣٧).