چکیده:
عقد نکاح اساس و بنیان شک لگیری خانواده به مغایه بستر تشکیل جوامع به شمار میرود و
طرفین بواسط هآن خواستار بدس تآوردن منافعی برای خویش میباشند. در این میان مک ن است
زوجه برای تامی نآرامش روانی از شوهرش بخواه د که غی راز او با کس دیگری ازدوا ج نکند. این
شرط در فقه مورد مطالعه واقع شده است و از سوی فقیهان دو مانع برای صحتآن ذکر شده
است. مانع اول قواعد کلی باب شروط است و مانع دیگر ادله و روایات خحاصی است که در
مورد شرط مذکور وار دگردیده است. د راین نوشتار نشان میدهی مکه نه قواع دکلی باب شروط
اقتضای بطلان این شرط را دارد و نه ادله خحاصه بر بطلان این شرط دلالت کنند.
دلالاتشان بطلان این شرط است. سپس این مسئله مورد بررسی واقع میشود که در صورت
صحت چنین شرطی چه خبانت اجرایی برا ی این شرط وجود دارد واثر شرط مذکور چیست. در
این زمینه نیزاقوال قائلین به صحت شرط مذکور را مورد مطالعه قرار داده ایم
خلاصه ماشینی:
"جهت دیگر اینکه آیا از نظر ادله و اخبار خاصه میتوان به بطلان این شرط حکم کرد یا خیر؟ پس از آن نیز باید ببینیم که در صورتی که اندیشه صحت این شرط را بپذیریم، اثر آنچه خواهد بود و در صورت تخلف زوج از تعهدش چه روی خواهد داد؟ 1- واژه شرط در لغت و اصطلاح 1-1- در لغت: لغتدانان اختلاف چندانی در تفسیر معنای شرط ندارند و بسیاری از آنان معنای واحدی را برای آن ذکر کردهاند.
پس از ذکر اقسام شرط باید گفت که شرطی که در این مقاله مورد بحث میباشد از قسم سوم است؛ زیرا عقد نکاح مشروط به عدم اقدام به یک فعل - که ازدواج مجدد باشد – گردیده است.
نتیجهگیری در این مقاله سوال اصلی این بود که اگر زوج در عقد نکاح به نفع زنش شرط کند که ازدواج دیگری نکند چنین شرطی صحیح است یا خیر؟ بررسی ادله نشان میدهد نه قواعد کلی حاکم بر باب شروط دلالت بر بطلان این شرط دارد و نه روایات خاصه که در این موضوع به خصوص صادر شده است -بر خلاف ظهور بدوی– اقتضای بطلان این شرط را دارد؛ بله یک چیز مسلم است و آن اینکه نه مرد و نه زن نمیتواند همسرش را تا پایان عمر وی به واسطهی شرط، محروم از ازدواج مجدد حتی در صورت مرگ همسر کند؛ بلکه نهایتا میتواند این شرط را تا زنده بودن همسر قرار دهد."