چکیده:
با بیان آراء تفسیری در ذیل آیات مربوط به واژه جهل مشخص میشود اگرچه در بسیاری از موارد تفاسیر مشابهی در مورد واژه جهل وجود دارد اما آراء تفسیری متفاوت هم وجود دارد و وجوه مختلف تفسیری مطرح است. در مواردی یک مفسر ذیل آیات مختلفی که واژه جهل در آن استعمال شده است تفاسیر متفاوتی را ارائه کرده است و علی رغم اینکه به یکسان بودن اصل و ریشه جهل تاکید شده است، به این اصل و ریشه و معنای آن در تمامی موارد پایبندی وجود ندارد و اگر اصرار بر این مطلب است ارتباط میان این معنای لغوی و معنای واژه جهل در آیه مورد نظر به روشنی بیان نشده است. در مواردی از کاربردهای واژه جهل در قرآن کریم به علت اینکه معنای لغوی مورد نظر برای جهل در کتب لغت متناسب با معنا و مضمون آیه نبوده است مفسر ناچار شده است واژه جهل را متناسب با مضمون آیه تفسیر کند یا اینکه بعضی از مفسران ناچار میشوند در این موارد دو معنا برای جهل در نظر بگیرند. بنابراین ما با وجوه تفسیری مختلف و بعضا تناقض ها و ناهمخوانیهای تفسیری مواجه هستیم که هم به لحاظ لغت شناسی و هم به لحاظ معناشناسی، نیازمند تحقیقی جامع و عمیق در این مورد است و شاید لازم باشد در روشهای تفسیری و کشف معانی لغات تجدید نظرهایی انجام پذیرد.
خلاصه ماشینی:
2-2- آیه 138 سوره اعراف وجاوزنا ببنی إسرائیل البحر فأتوا علی قوم یعکفون علی أصنام لهم قالوا یا موسی اجعل لنا إلها کما لهم آلهة قال إنکم قوم تجهلون (الاعراف: ١٣٨) اکثر مفسران ذیل این آیه هم جهل را به معنای نداشتن علم و در مقابل علم گرفتهاند و تفاوت تفاسیر در این است که مفعول فعل (تجهلون) را بر اساس معنای مورد نظر آنها و یا به عبارت دیگر موضوع متعلق جهل را طبق مضمون آیه موارد مختلفی بیان میکنند و یا اینکه اشاره میکنند مراد از جهل در این آیه جهل مطلق است یعنی جهلی که کامل و شامل است بنابراین هم شامل جهلی است که ضد معرفت است و هم شامل جهلی میشود که از حماقت و ضد عقل است و به همین علت مفعول فعل (تجهلون) ذکر نشده است و مطلق آمده است (سمرقندی، بی تا، ج 1، ص 546؛ طبری، 1412ق، ج 9، ص 31؛ فخرالدین رازی، 1420ق، ج 14، ص 350؛ طبرسی، 1372 ش، ج 4، ص 727؛ ابوحیان اندلسی، 1420ق، ج 5، ص 158؛ قطب، 1412 ق، ج 3، ص 1366؛ طباطبایی، 1417ق، ج 8، ص 234).