چکیده:
در این نوشته کوشیده ایم با رویکردی تطبیقی، به بررسی مرگ و ارتباط آن با گناه از دیدگاه آگوستین و ملاصدرا بپردازیم. بررسی دیدگاه های این دو اندیشمند، نشان دهنده این است که آگوستین با توجه به آیین مسیحیت، به ویژه تعالیم پولس، مرگ را بر مبنای گناه نخستین، توجیه و حتی گناه را علت مرگ معرفی می کند. وی بر این باور است که خداوند انسان را به گونه ای آفریده است که اگر گناه نمی کرد، بی واسطه ی مرگ از زندگی جاودان برخوردار می شد. وی همچنین مرگ جسم را به تبعیت از افلاطون، جدایی نفس از بدن تعریف می کند و معتقد است این مرگ طبیعی نیست، بلکه تحمیلی گناه آدم و حوا است. اما ملاصدرا هر چند در این امر با آگوستین هم عقیده است که گناهان ارادی و اختیاری انسان می تواند باعث مرگ نفس و مرگ ابدی انسان شود، اما تاثیر گناه نخستین را نمی پذیرد. ملاصدرا همچنین هبوط انسان بر روی زمین را می پذیرد ولی معتقد است علت این مساله مصلحت سابقی است که همان خلیفه الهی انسان بر روی زمین است. علاوه بر این ملاصدرا، مرگ طبیعی را مرحله ای از کمال وجودی انسان دانسته که پیش تر با حرکت جوهری آغاز شده است.
خلاصه ماشینی:
وی برای نمونه در آن جا که از رفتار عنان گسیخته و شرم آور دانشجویانی که در کارتاژ با آنان سروکار داشته ، سخن میگوید به این نکته اشاره میکند او نابینایی آنان را که عین مکافاتشان است موجب ارتکاب چنین اعمالی میداند و معتقد است ارتکاب گناه حتی مانع از تشخیص اهمیت یا عظمت برخی از امور اخلاقی نیز میشود، مثلا همین دانشجویان هرچند که بتوانند خسارتی را که به دیگران وارد میآورند درک کنند، نمیتوانند دریابند که خسارتی که به خود وارد میآورند، از اولی بیشتر است (آگوستین ، اعترافات ، ص ١٥٤ ، ٦٨).
از سوی دیگر وی با توجه به این که سعادت حقیقی را تنها در قرب الهی میبیند و خداوند را خالق انسان و همۀ موجودات میداند، معتقد است انسان در سپردن خویش به خداوند، نه تنها چیزی از دست نمیدهد، بلکه همه چیز او در همان جهت غایت اصلی صرف میشود، نظام مندی صحیح امیال سبب نیل به سعادت است ، و تفرق خواسته ها مانعی در حرکت انسان در مسیر سعادت محسوب میشود، و اگر روح انسانی به تعلقات شهوانی و مادی دل ببندد و در خواهش هایش تفرق ایجاد شود، روح او پاره پاره و هلاک شده و در نتیجه او را از مسیری که به حقیقت مطلق میرسد، منحرف میکند و به سمتی میکشاند که دیگر سعادت حقیقی که همان زنده شدن به حیات الهی در نتیجۀ قرب به اوست ، قابل دسترسی نیست .
بنابراین ملاصدرا نه تنها دیدگاه آگوستین را در مورد گناه نخستین قبول ندارد، بلکه با ده دلیل عصمت پیامبران از جمله حضرت آدم (ع ) را اثبات میکند و حکمت هبوط انسان را مصلحت سابقی میداند که همان خلیفه اللهی بشر بر روی زمین است .