چکیده:
ایان باربور در کتاب "دین و علم" از انحاء ارتباط میان علم و دین سخن گفته است. او ارتباط میان "روش های علم" و "روش های دین" را بررسی کرده و برای ارائه دیدگاهی نظام مند، انحاء این ارتباط را در چهار مدل توضیح داده است: تعارض، استقلال، گفتگو و وحدت. به نظر می آید که او مدلهای غیر از تعارض را صرفا برای حل و رفع مدل تعارض فرا خوانده است. در نهایت، از میان این مدل های ممکن تنها از مدل گفتگو برای حل تعارض جانبداری می کند. امروزه تمرکز بسیاری از صاحب نظران در تعارض علم و دین بر روی راه حل باربور و توسعه ی آن است. در این مقاله نشان می دهیم که راه حل باربور برای حل تعارض بین علم و دین در مواردی خاص (مثل مورد کارول) کارا نیست. این از آن رو است که اساسا تعارضی که کارول مطرح می کند، از نوع تعارض پیشینی مورد ادعای باربور نیست، و برای حل تعارض کارولی باید به سمت راه حلهای دیگر پیش برویم. این راه حلها ،گر چه به طور مبسوط در این مقاله بحث نشده است، میبایست پسینی و اساس مطالعات محتوایی و تاریخی علم استوار باشد
خلاصه ماشینی:
در این مقاله نشان میدهیم که راه حل باربور برای حل تعارض بین علم و دین در مواردی خاص (مانند مورد کارول ) کارا نیست .
این از آن رو است که اساسا تعارضی که کارول مطرح میکند، از نوع تعارض پیشینی مورد ادعای باربور نیست و برای حل تعارض کارولی باید به سمت راه حل های دیگر پیش برویم .
نخست آنکه به باور وی در نگاه ماده باورانه ، علم با دیدگاهی جامع نگریسته نمیشود، چرا که این دیدگاه توجه نمیکند که علم متکی بر مفاهیم غیر انسان وار است و در پژوهش های علمیاغلب ویژگیهای خاص حیات انسانی در نظر گرفته نمیشود.
اما پرسش اصلی کارول این است که : اگر قضاوت علمی بر اساس این روش صورت میگیرد، روشی که به طور پسینی شکل گرفته و میراث دوران روشنگری است ، یک دانشمند کدام جهان نگاه را برای عالم میتواند برگزیند: ماده باورانه یا خداباورانه ؟ او میگوید که این دو منظر تصاویر متفاوتی را از اینکه توصیف کامل و جامع چگونه میتواند باشد در اختیار میگذارد.
به عبارت دقیق تر اشکال آن است که اگر مدل های وحدت ، استقلال و گفتگو برای حل و رفع تعارض و تضاد بین علم و دین مطرح میشوند، چطور وحدت در محتوا رافع تضاد در روش ها میتواند باشد.
P, Theories, Theorist and Theoretical Change,1987, Reprinted in Philosophy of Science Contemporary Readings, Edited by Yuri Balashov and Alex Rosenberg, Routledge, 2002.