چکیده:
تصور عمومی در ایران بر این است که برای تبدیل مسائل محیط زیستی به مسأله اجتماعی که توجه همگان را به خود جلب نماید، دولت باید نقش اصلی را ایفاء کنند. اگر چه دولت میتواند نقشی کلیدی در برساختهشدن نگرانیهای محیط زیستی، حفظ اهمیت مسائل محیط زیستی در مباحث عمومی جامعه و بالا نگهداشت سطح آگاهی نسبت به موضوعات محیط زیستی ایفاء کند، ولی هانیگن معتقد است که برای برساختهشدن یک مسئله محیط زیستی، شش عامل اصلی شامل اقتدار و اعتبار علمی دادهها، مروجان، توجه رسانهها، برجستهسازی مسئله به شکل نمادین و بصری، مشوقهای اقتصادی و نهادهای مردمی نقش دارند. این مقاله، با استفاده از رویکرد جامعه شناختی هانیگن، به بررسی عدم توفیق در مردمی کردن مسأله محیط زیست در ایران پرداخته است. مقاله حاضر به تبیین این مسأله میپردازدکه چرا با وجود اظهارات گوناگون و پراکنده متعدد در سطوح مختلف رسمی و غیررسمی، هنوز وضعیتهای نامطلوب محیط زیستی، تبدیل به مسأله اجتماعی در ایران نشده است. بررسی حاضر نشان میدهد که عدم وجود پیششرطهای لازم در تعریف یک برساخت موفق اجتماعی در ایران، سبب شده است تا بسیاری از مسائل و مشکلات محیط زیستی نتوانند تبدیل به مسأله عمومی و همگانی و به تعبییر دقیقتر، مسأله اجتماعی شود.
Generally speaking, Iranian people believe that the government should play a significant role for defining the environment as a social problem. There is no doubt the government can play a key role in the construction of environmental concerns, preserving the importance of environmental issues in the public debate and maintain a high level of awareness of environmental issues, but John Hannigan as an environmental sociologist suggests that six factors should involve to define social environmental problems: (1) the authority and credibility of scientific data, (2)environmental promoters, (3) media attention, (4) dramatizing the issue as a symbolic and visual, (5)economic incentives and (6) non- governmental organizations.
This paper applies Hanigan’s sociological approach to explain how absence of some social factors has failed to popularize the bad conditions of environment as social problems in Iran. There are various and scattered statements in different levels of formal and informal to identify adverse environmental conditions in Iran, but environmental problems have not yet become a social problem. To explain this issue, the paper benefited constructionist approach and believed that failure in the construction of environmental problems in Iran, is due to the lack of contribution of the above six mentioned factors.
خلاصه ماشینی:
اگر چه دولت میتواند نقشی کلیدی در برساخته شدن نگرانیهای محیط زیستی، حفظ اهمیت مسائل محیط زیستی در مباحث عمومی جامعه و بالا نگهداشت سطح آگاهی نسبت به موضوعات محیط زیستی ایفاء کند، ولی هانیگن معتقد است که برای برساخته شدن یک مسئله محیط زیستی، شش عامل اصلی شامل اقتدار و اعتبار علمی داده ها، مروجان ، توجه رسانه ها، برجسته سازی مسئله به شکل نمادین و بصری، مشوق های اقتصادی و نهادهای مردمی نقش دارند.
بررسی حاضر نشان میدهد که عدم وجود پیش شرط های لازم در تعریف یک برساخت موفق اجتماعی در ایران ، سبب شده است تا بسیاری از مسائل و مشکلات محیط زیستی نتوانند تبدیل به مسأله عمومی و همگانی و به تعبییر دقیق تر، مسأله اجتماعی شود.
در حالی که باید توجه داشت ، وقتی سخن از نقش دولت در ارتباط با محیط زیست به میان میآید، انتظارات و توقعات بسیار زیادی از دولت مطرح میشود که لازمه ارزیابی تحقق این انتظارات از سوی دولت ، شناخت مجموعه عوامل تاثیرگذار بر توجه افکار عمومی در زمینه مشکلات محیط 1 Ayodeji 2 acid rains 3 global warming 4 Ozonelayer depletion 5 Kristina 6 King زیستی است .
بنابراین ، پیش زمینه های خوبی برای این باور وجود دارد که موضوعاتی که بیشترین توجه عموم را به خود جلب میکنند، همان هایی نیستند که واقعیت آن مشکل به بهترین وجه اثبات شده باشد یا اینکه اثرات واقعیاش شدیدتر بوده باشد، بلکه آنهایی هستند که تحت تاثیری یک سری عوامل منجر میشود که مشکلات محیط زیستی وارد عرصه افکار عمومی شود (یرلی، ٢٠٠٢: ٢٧٦).