چکیده:
کارکرد اصلی رسانهها، متقاعدسازی و اقناع است. در عین حال دشواری اقناع و تأثیرگذاری بر دیگران، بر کسی پوشیده نیست. در این پژوهش گزیدهای از روشها و اصول اقناع از متون اسلامی و همچنین متون ادبیات پایداری به شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی استخراج گردیده است؛ اصل زمینهیابی یا توجه به گفتمان، اصل بیطرفی، اصل تدرج و اصل همگامی به عنوان چهار اصل مهم اقناع ذکر گردیدهاند. روشهای استدلالی، مقایسهای، سؤالی، تمثیلی و تشبیهی، طنز، شِکوه، تقدیس و استفاده از اسطورهها ازجمله شیوههای پیشنهادی در این پژوهش بوده که با توجه به گفتمان غالب در حوزۀ فردی و اجتماعی به استفاده از آنها توصیه شده است. در نتیجه اقناع مؤثر، شیوهای برآمده از گفتمان و در عین حال مؤثر بر گفتمان خواهد بود. علاوه بر آن در مواردیکه استفاده از روشهای مذکور ثمربخش نبود، برای جلوگیری از پیشروی گفتمان رقیب، روشهایی چون تقبیح و مجادله پیشنهاد میگردد؛ این روشها به عنوان متمم و تکملهای برای شیوههای اقناعی، محسوب میشوند.
خلاصه ماشینی:
Bohner & Wanke کـه ناسـخ احکامـي اسـت کـه پيـش از آن بـه وسـيله آيـات ديگـر، در زمـان خـود قابـل اجـرا و مـورد عمـل بـوده اسـت ؛ امـا اينکـه دليـل نسـخ چيسـت ، اعلمـي حائـري (بيتـا:٢٩٧) از معصـوم(ع) اين گونـه نقـل ميکنـد: «خداونـد تبـارک و تعالـي پيامبـرش را بـا رأفـت و رحمـت مبعــوث کــرد و از رحمــت و رأفــت او آن اســت کــه در اول نبوتــش بــه يکبــاره مــردم را از عاداتشـان برنگردانـد تـا اينکـه اسـلام در قلوبشـان اسـتحکام يابـد و شـريعت در سينه هايشـان حلـول کنـد.
احمـدي ضمـن بيـان روشهـاي اصـلاح اجتماعـيکـه شـامل روش سـنتي و محافظـه کارانـه ، اصلاحـي و انقلابـي ميشــود، روش پيامبــر(ص) را ترکيبــي از اصلاحــي (تدريجــي) و انقلابــي ميدانــد و بــر ايــن بــاور اســت کــه پيامبــر اســلام(ص) ســنت هاي غلــط و بــه تعبيــر قــرآن اغــلال را بــه ســرعت و بــا شــدت دگرگــون ســاخت ؛ شــرک بزرگتريــن گنــاه تلقــي گرديــد و لحظــه اي در طــرد بت هـا درنـگ نشـد ولـي در برابـر سـنت هاي درسـت کـه ريشـه در اعمـال جامعـه داشـت و نسـل بـه نسـل بـدان عـادت کـرده و بـه صـورت طبيعـي بـدان عمـل ميشـد، شـکل آنهـا را حفـظ کـرد ولـي محتـوا و روح و جهـت و فلسـفۀ عملـي آنهـا را بـه شـيؤە انقلابـي دگرگـون ســاخت .
در ايـن پژوهـش ، روشهـاي اقنـاع بـا توجـه بـه سـه ‚بعـد وجـودي انسـان: بعــد عقلانــي، بعــد عاطفــي و بعــد اخلاقــي، از متــون اســلامي و متــون ادبيــات پايــداري اســتخراج گرديدهانــد و بــراي اقنــاع مؤثــر هــر کــدام از ابعــاد وجــودي انســان کــه در صــدر نشســت ، بايــد از روشهــاي متناســب بــا همــان ‚بعــد، بهــره جســت : ٣‐٢‐١.
روش استدلال/ چـون انسـان موجـودي عقلانـي اسـت ، پـس ميتـوان بـراي اقنـاع و ايجـاد تغييـر در نگـرش، او را بــه تفکــر واداشــت ؛ اســتدلال از جملــه روشهايــي اســت کــه مخاطــب را بــه تفکــر پيرامــون مســائل وادار ميکنــد.