چکیده:
توجه به حکمت عملی در آثار فارابی، ابنسینا وخواجه نصیر جایگاه ویژهای دارد. تدبیر منزل بر نظام خانواده و جایگاه زن و مرد و نقش آنها در اداره منزل است. این سه فیلسوف مشترکاتی در مبانی و مسائل مطرح در این حوزه دارند، ولی اختلافات قابل توجهی نیز در آرای آنان درباره خانواده و بهویژه زن وجود دارد. فارابی به تأسی از حکمای یونان انسان را مدنی بالطبع میداند و با نگاهی انسانمدار و فضیلت محور و تقریباً فارغ از جنسیت به شخصیت زن میپردازد. ابنسینا و خواجه نصیر بیشتر با نگرش کارکردگرایانه به نقش زن و مرد در نظام خانواده توجه دارند. البته خواجه با نگاه جنسیتی و کمتر انسانمدارانه به زن مینگرد و او را تابعی از مرد تلقی میکند که وظیفه اصلی او مادری و همسری است و بر خلاف فارابی اصولاً زن را پدیدهای مستور در خانه تعریف میکند که خروج وی از خانه و حضور اجتماعی او توالی فاسده دربر دارد. ضمن بررسی آرای این سه فیلسوف، به اشتراکات و افتراقات آنها درباره زن و تدبیر منزل اشاره میشود.
خلاصه ماشینی:
درواقع فيلسوفاني چون فارابي و ابن سينا و خواجه نصير، اگر چه به لحاظ نظري، ديدگاه هاي تازه اي در خصوص زن ارائه داده بودند، اما به جهت عيني و عملي درباره نقش و مرتبه زن در خانواده و اجتماع ، کاملا تحت تأثير دين اسلام و آموزه هاي وحياني آن بودند.
فارابي در کنار ابن سينا و خواجه نصيرالدين طوسي به پايگاه فرد در اجتماع بر حسب سرشت و استعداد او نظر دارد و بر اين باور است که اگر فرد در جامعه به کاري که طبيعت او اقتضا دارد، بپردازد و سلسله مراتب اجتماعي و سياسي بر حسب شايستگي افراد تشکيل شود، مدينه فاضله در زمين تحقق پيدا ميکند.
ابن سينا در کتاب السياسه خود ضمن تأکيد بر اين که ازدواج امري نيکو و مبتني بر اصولي براي تشکيل مدينه فاضله است ، به خصوصياتي از زن و همسر اشاره ميکند که اغلب از متون اصلي دين اسلام اقتباس شده است (همان ، ص ٧٩).
درواقع اين تفسير که ابن سينا به زن به عنوان عنصري قوام بخش در اجتماع نگريسته تا حدي گمراه کننده است ؛ زيرا در نظام فلسفي ابن سينا، برخلاف فارابي که رويکرد انسان محوري به حيات اجتماعي و عناصر قوام بخش آن فارغ از زن و مرد داشت ، ابن سينا نقش زن را در چارجوب خانواده تعريف ميکند؛ بنابراين ، مشغول ساختن زن به امور مهم درواقع دخالت زن در تربيت و کسب فضايل اولاد است .