چکیده:
مطابق آموزههای قرآنی، وحی رسالی کلام الهی است که به انتخاب ویژه خداوند، بهطور خاص بر انبیا نازل میشود؛ ازاینرو، اثبات وحی رسالی بهعنوان ویژگی اختصاصی انبیا، از مهمترین مباحث حوزة وحی است. ابنسینا ازجمله اندیشمندانی است که با طرح دو امتیاز ویژه در انبیا ـ عقل قدسی و خیال قوی ـ و نیز تأکید بر اذن خدا در تحقق وحی سعی کرده است تا مجرای اطلاعاتی ویژهای را برای انبیا اثبات کند. عقل قدسی بهعنوان ظرفیت عقلی مختص به انبیا، امکان ارتباط بیواسطه نبی با عقل فعال(وحی کلی) را فراهم میکند و خیال قوی نیز قابلیتی است که نفس نبی به کمک آن به نفوس فلکی اتصال مییابد(وحی جزئی) و در اثر آن به تمامی جزئیات مربوط به عالم ماده علم پیدا میکند. همچنین به کمک این قوه است که فرشته وحی را میبیند و کلام الهی را میشنود. به نظر میرسد که دیدگاه ابنسینا در مواردی مانند مرتبطدانستن قوه قدسیه با حدس، منحصرساختن ارتباط وحیانی در ارتباط نبی با عقل فعال و نیز نقش قوه خیال در صورتبندی وحی جزئی، با اشکالاتی مواجه است. درضمن، وی نتوانسته است تمایز قاطعی را میان وحی به انبیا با معارفی که صاحبان کرامات و اولیای الهی به آن دست مییابند، به اثبات رساند.
خلاصه ماشینی:
در مرحله دوم ، علوم و معارف جزئي مربوط به کائنات از طريق اتصال نفس نبي به نفوس فلکي و دريافت مستقيم جزئيات از آنها حاصل ميشود، درحاليکه در مرحله سوم ، اين خيال قوي در نبي است که پس از افاضه معقولات توسط عقل فعال ، اين معقولات را تخيل ميکند و آنها را به شکل ديدن صورتي زيبا يا شنيدن کلامي مرموز بر نبي نمايان ميسازد(ابن سينا، ١٣٦٣، ص ١١٧ـ١١٩).
قوه عقلي نبي در سطحي از رفعت است که ساير افراد به آن مرتبه دسترسي ندارند، اما ابن سينا براي تبيين امتياز انبيا از ساير انسان ها، بر مؤلفه ديگري نيز در اين فرايند تأکيد ميکند و آن توجه به اذن و اراده ويژه الهي در تحقق وحي است (ابن سينا، ١٣٥٩، ص ٢٢٣).
٢. چنانکه گذشت ابن سينا تلاش ميکند با بهره گيري از نظريۀ خود در باب حدس و عقل قدسي و نيز طرح موضوع اذن الهي در فرايند وحي و مسئوليت هدايتي انبيا، درنهايت ، وحي معقول (کلي) را به عنوان معرفتي مختص به انبيا تلقي کند که شامل معارفي براي اصلاح امر دنيا و آخرت بشر است و اين اصلاح جز به دست نبي و جز از طريق معارف وحياني امکان پذير نيست ؛ اما به نظر ميرسد نظريۀ معرفتي ابن سينا در باب وحي معقول ، قادر نيست تفاوت بنيادين ميان معارفي که از طرقي غير از وحي حاصل شده اند، با معارف وحياني نشان دهد.