چکیده:
روایت، نوعی توالی زمانی دولایه است: زمان چیزی که نقل میشود و زمان روایت. روایتشناسی یا دستور زبان روایت، رویکردی نظاممند و روشمند در بررسی ساختار روایت است که با بررسی فرم یک اثر ادبی میکوشد به نظام معناییای فراتر از متن دست یابد و گفتار روایی یا متن را فهمپذیر کند. بنابراین، روایتشناسی مجموعهای از احکـام کلی دربـارۀ سبکهای روایی، نظامهای حاکم بر روایت یا داستـانگویی و ساختار پیرنگ است. ژرار ژنت همراه با نظریهپردازانی مانند ولادیمیر پراپ، ای .جی. گِرِماس و تزوتان تودورف از پیشگامان این رویکرد ساختارگراست که شیوههای روایی متن ادبی را بررسی میکردند. نظام روایتشناسی ژنت متأثر از نظریههای ساختارگرایان است و آثار وی برای این نظریهپردازان ادبی و نشانهشناسان اهمیت خاصی دارد. ژنت برای توصیف و تحلیل ساختارهای متون ادبی پنج مبحث را مهم میدانست: نظم، تداوم، بسامد، وجه و لحن. این پنج عامل در چارچوب نظریۀ «زمان در روایت» ژرار ژنت جای میگیرد که در بحثها و تحلیلهای نقد ادبی در کشورمان، تاحدی تازه است و منتقدان ادبی در ایران کمتر به آن توجه کردهاند. یکی از آثار برجستة ادب روایی فارسی، طبقات الصوفیة خواجه عبدالله انصاری است. این اثر، متنی روایی است و میتوان آن را بر اساس نظریة روایت در زمان ژنت بررسی کرد. این پژوهش با بیان نظریة ژنت به یافتن شواهد و مثالهایی از دیدگاههای او در طبقات الصوفیه پرداخته است؛ این جستار همچنین پنج مبحث زمان در روایت را شرح و واکاوی میکند. به سبب آنکه طبقات الصوفیه از سخنان خواجه عبدالله است و نه از نوشتههای او، ساختار داستانی بسیار استواری ندارد؛ اما آن را برپایة پنج مبحث نظم، تداوم، بسامد، وجه و لحن، بهخوبی میتوان بررسی کرد و به دستاوردهای درخور توجهی دست یافت. در نمونههای بررسیشده از طبقات الصوفیه، نوعی زمانپریشی، تغییر لحظهای زمان در جریان، پیشبینی فرد، پرداختن به جزئیات ریز و وجود تکرار و بسامد در داستان وجود دارد. مهمترین دستاورد اینگونه پژوهشها، بهرهمندی از رویکردهای نوین نقد، تحلیل ادبی و دانشهای جدید، ازجمله روایتشناسی، در بررسی متون کلاسیکی همانند طبقات الصوفیة خواجه عبدالله انصاری است.
خلاصه ماشینی:
کلیدواژهها • روایتشناسی • ژرار ژنت • زمان در روایت • خواجه عبدالله انصاری • طبقات الصوفیه موضوعات • نقد و نظریه های ادبی در متون ادب فارسی 1ـ مقدمه 1ـ1 روایت و روایتشناسی روایت، توالی شناختهشدة رویدادهایی است که بهصورت نظاممند و نه تصادفی در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند (Toolan, 2001: 8).
منظور از داستان، توالی رویدادهاست که ژنت آن را محتوای روایی مینامد و منظور از روایت خود متن است؛ یعنی زبان شفاهی یا مکتوب یا گفتمان که داستان را بیان میکند؛ البته روایت ممکن است ترتیب رویدادها را تغییر دهد و شخصیتها را در روابط گوناگونی با یکدیگر ارائه کند که از نظر داستان کامل نیست.
1ـ3 روش و هدف های تحقیق هدف این مقاله، تحلیل و بررسی شماری از روایتهای طبقات الصوفیه خواجه عبدالله انصاری بر اساس پنج مبحث نظم، تداوم، بسامد، وجه و لحن در چارچوب نظریة روایت در زمان ژرار ژنت است.
یک راوی homo diegetic همواره در جهانی که روایت میشود حضور دارد؛ اما این حضور میتواند حاشیهای باشد؛ مثلاً من اگر در یک مهمانی از ماجراهای عجیبی حرف بزنم که شش سال پیش برایم رخ داده است، بهصورت متناقضگونه، جزئی از دنیایی که روایت میشود نخواهم بود؛ زیرا گذر زمان مرا از آن دنیا بیرون رانده است.
برجستهترین نمونههای این داستانها و روایتها، مسئلة زمان و ترتیب و نظم زمانی است؛ بهگونه-ایکه در میان داستان، با شیوه و شگرد خاصی از حال به گذشته برگشت داده میشود و به گفتة ژرار ژنت نوعی زمانپریشی در روایت به وجود میآید: • نمونة (1) : شیخالاسلام گفت که وقتی میرفتم به کوه لبنان افتیدم، آنجا قومی یافتم از ابدال.