چکیده:
وابستگی به خاندان قاجار از مهمترین معیارهای انتخاب حکام ایالات در دوره قاجاریه بود، در تعیین حکام کرمان نیز این معیار لحاظ میشد. علیرغم این، دو خاندان غیر قاجاری یعنی خاندان وکیلالملکی و بختیاری خارج ازاینرویه مرسوم در این دوره به حکومت کرمان و بلوچستان رسیدند. خوانین بختیاری بین سنوات 1912 م/1330 ق تا سال 1923 م/1342 ق در کرمان مصدر کار بودند. پژوهش پیش رو با روش توصیفی – تحلیلی و با بررسی اسناد، منابع تاریخ محلی کرمان، تاریخ محلی بختیاری و مطالعات جدید در پی پاسخی برای این پرسش است که بختیاریها بر اساس چه انگیزهها و اهدافی به حکومت کرمان تعیین شدند؟ یافتههای پژوهش حاکی است که دو خاندان غیر قاجاری یعنی خاندان وکیلالملکی و خاندان بختیاری 28 سال، و بیش از 20 درصد از 135 سال طول مدت حکومت کرمان در دوره قاجار را، حکومت کردند. مدتزمان حکومت بختیاریها در کرمان 66/6 درصد کل میزان حکومت در دوره قاجار بود. حکام بختیاری کرمان وابستگی زیادی به انگلستان داشتند و به قدرت رسیدن آنها در کرمان مبتنی بر اعمالنفوذ انگلستان بود. تعیین آنان به حکومت کرمان و بلوچستان نقش مهمی در بازیابی قدرت مورد تهدید انگلستان در سالهای منتهی به جنگ جهانی اول در این منطقه داشت.
خلاصه ماشینی:
تبیین حکومت خوانین بختیاری در کرمان و بلوچستان (١٣٤٢-١٣٣٠ ق ) رضا صحت منش ، استادیار گروه تاریخ دانشگاه جیرفت (نویسنده مسئول ) محمدمهدی مرادی خلج ، دانشیار گروه تاریخ دانشگاه شیراز چکیده وابستگی به خاندان قاجار از مهم ترین معیارهای انتخاب حکام ایالات در دوره قاجاریه بود، در تعیین حکام کرمان نیز این معیار لحاظ میشد.
بر این اساس در پژوهش پیش رو کوشش شده است قدرت گیری بختیاریها در ایران و به تبع آن حکومت آن ها در کرمان بازنمائی شود و به دنبال پاسخی برای این پرسش است که بختیاریها با چه انگیزه ها و اهدافی به حکومت کرمان تعیین شدند؟ بامطالعه اسناد و منابع تاریخ محلی کرمان و بختیاری و منابع جدید این فرضیه مطرح شد که روند قدرت گیری بختیاریها در ایران و ایالت کرمان رابطه مستقیمی با منافع انگلیس در ایران داشت و به دلیل وابستگی بختیاریها به انگلیس و داشتن منافع مشترک با این دولت ، و نیز متأثر از فضای جامعه ایران در دوران پسامشروطه و رقابت انگلیس با سایر دولت های اروپائی به ویژه آلمان بود.
انگلیسیها برای ایجاد نیروی ژاندارمری و تأمین امنیت ایالات حوزه نفوذ خود تلاش زیادی کرده بودند اما در سال های منتهی به جنگ جهانی اول متوجه شدند که این نیرو به جهت ساختار ملیگرایانه اش در جبهه مخالف آن ها قرارگرفته و شدیدا به آلمان نزدیک شده است .