چکیده:
برخی از ناقدان نظریه روایت رویاهای رسولانه چهار دسته استدلال آورده اند برای اینکه این نظریه خلاف قرآن است. شواهدی قرآنی، نصوصی از قرآن، آموزه هایی قرآنی، و نشانه هایی لفظی در متن قرآنی را مستند اثبات ادعای خویش ساخته اند. ارزیابی این استدلالها نشان می دهد که گاهی بحث کلامی با بحث پدیدارشناختی و زبان شناختی یکسان گرفته شده و گاهی نظریه رقیب یعنی رویکرد سنتی "تلاوت" مبنای استدلال قرار گرفته و طبعا آنرا دوری ساخته و گاهی اشتراک لفظ راهزن ناقدان شده است. فرض اعلام نشده اغلب آنان دایر بر اینکه علی الاصول می توان برای نظریه ای مرتبه دومی دلیل نقض مرتبه اولی آورد حکایت از تفکیک نکردن سطوح زبانی و معرفتی ست. برای بسیاری از مدعیات آنان، می توان جدلا دلیل نقض از آیات قرآن آورد. در نتیجه، اساسا نمی توان در تعیین تکلیف با این دو نظریه رقیب، به متن قرآنی توسل جست.
خلاصه ماشینی:
در گام نخست میپرسیم : آیا شواهدی که به صراحت میگویند، قرآن قول یا تعلیم یا تنزیل جبرئیل است و البته او پیام الهی را با امانت کامل میگیرد و به پیامبر(ص ) القاء میکند [و] در فرایند وحی قرآن ، پیامبر، «مخاطب » و جبرئیل ، «متکلم » است و او پیام الهی را به پیامبر با امانت کامل ابلاغ میکند؛ براستی نافی نظریۀ رؤیاها ست ؟ چه چیزی سبب شده این آیات نافی نظریۀ رؤیاها به شمار روند؟ چرا نظریۀ رؤیاها نافی این گزاره ها تصور شده است ؟ به نظر میرسد سبب این باشد که ازآیات شریفۀ قرآن سخن فرستاده ای گرامی یعنی جبرئیل است ، روح الامین آن را به زبان عربی روشن بر دلت نازل کرد، تا از [جمله ] هشداردهندگان باشیو آن را روح القدس از طرف پروردگارت به حق فرود آورده ، تا کسانی را که ایمان آورده اند استوار گرداند، تفسیری میکنیم که آن تفسیر با نظریۀ رؤیاها منافات دارد.
ارزیابی این انتقاد از نظریۀ رؤیاهای رسولانه میکوشد از قرآن شواهدی بیاورد که نشان میدهند اولا کلمات قرآن خطاب به پیامبر القا شده اند و او آنها را فقط تلاوت کرده است (نکونام ، ص ١،١٠) لذا آیات قرآن نمیتوانند روایت رؤیاهای پیامبر باشند و ثانیا توجیهی که سروش برای این شواهد ارائه میکند کافی نیست .
چنانکه در ارزیابی انتقادهای متوجه به نظریۀ رؤیاهای رسولانه بر اساس مستندات قرآنی ملاحظه کردیم ، یک ریشۀ اینکه ناقدان چنین اشکال هایی را وارد دانسته اند این فرض است که علی الاصول میتوان برای تعیین تکلیف مسئلۀ زبان قرآن و پدیدارشناسی وحی الهی به ادلۀ قرآنی تمسک کرد.