چکیده:
ارزیابی یا نقد روایات سبب نزول، همواره یکی از محورهای مهم پژوهش در تفسیر و علوم قرآنی بوده است. سیری در آثار این حوزه نشان میدهد که قرآنپژوهان در این زمینه، افزون بر ارزیابیهای سندی و متنی، از گونههایی دیگر نیز بهره بردهاند. گونههایی چون ارزیابی بدون تصریح به روش، ارزیابی با قواعد کلی و صوری چون «الفاظ حاکی از روایات سبب نزول»، «تعدد سبب، تکرّر نزول و تاخر حکم و نزول از هم» و «اعتبار عموم لفظ در برابر خصوص سبب» که بازگشت آنها نیز به ارزیابیهای سندی و متنی است. در این جستار با استفاده از روش توصیفیتحلیلی، افزون بر بیان دیدگاههای مختلف، کارایی هریک از گونههای فوق مورد بررسی قرار گرفته و کاستیهای آنها برشمرده شده است. در پایان با توجه به کاستیهای مذکور از یک سو و ظرفیتهای بالقوه ارزیابی متن روایات سبب نزول از سوی دیگر، این روش از حیث نظری بهعنوان کارآمدترین روش در میان روشها و گونههای مرسوم معرفی شده است.
خلاصه ماشینی:
گونههایی چون ارزیابی بدون تصریح به روش، ارزیابی با قواعد کلی و صوری چون «الفاظ حاکی از روایات سبب نزول»، «تعدد سبب، تکرّر نزول و تأخر حکم و نزول از هم» و «اعتبار عموم لفظ در برابر خصوص سبب» که بازگشت آنها نیز به ارزیابیهای سندی و متنی است.
۲. ارزیابی با قواعد کلی و صوری بهطور معمول، ارزیابی روایات در دو حوزۀ سند و متن صورت میگیرد؛ اما برخی ویژگیهای خاص روایات سبب نزول و نیز لزوم تشخّص علم اسباب نزول بهعنوان یکی از شاخههای علوم قرآنی، پژوهندگان این حوزه را بر آن داشته تا قواعدی ویژه برای ارزیابی این روایات ارائه کنند که بخش عمدهای از مباحث این علم را به خود اختصاص داده است.
(سیوطی، 1421ق، ج1، ص127؛ زرقانى، بیتا، ج1، ص107) بر اساس همین قواعد حدیثشناختی، ارزیابی سند روایات سبب نزول و اظهار نظر دربارۀ صحیح، حسن یا ضعیف بودن تکتک این روایات، از گذشته مطمح نظر برخی دانشمندان علوم قرآنی اهل سنت بوده(برای نمونه نک: ابنحجر عسقلانی، 1415ق؛ سیوطی، 1422ق، سراسر آثار) و در دوران معاصر نیز کتبی در این زمینه نگاشته شده است.
(جوادی آملی، 1387ش، ص232ـ233) با توجه به این مبانی، طبیعی است که از دیدگاه امامیه دیگر جایی برای ارزیابی سند روایات موقوف صحابه و تابعان باقی نمانَد؛ اما از آنجا که در روایات سبب نزول، واقعهای تاریخی مربوط به دوران زندگی پیامبر و سیرۀ ایشان نقل شده که آیاتی از قرآن در پی آن نازل شده است، اندیشمندان و مفسران امامیه در عمل نتوانستهاند از فواید و امکانی که این اقوالِ تاریخی برای فهم آیات در اختیار آنها میگذارد، چشم بپوشند.