چکیده:
افزایش قابلیت های یادگیری اعضای سازمان می تواند بهترین راه برای بقای موفقیت در بلند مدت و همچنین پاسخ به تهدیدات و بهره برداری از فرصت ها و ایجاد نوآوری به شکل های مختلف باشد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی استراتژی های یادگیری، خلاقیت و نوآوری در SME ها با استفاده از تحلیل تطبیقی کیفی مجموعه فازی و مدلسازی مسیر PLS می باشد. تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از حیث روش تحقیق، توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری شامل کارکنان شرکت های فعال در شهرک صنعتی بشل در بهار سال 1396 به تعداد 70 شرکت فعال و 1250 نفر بوده و روش نمونه گیری بصورت نمونه گیری طبقه ای نسبی با فرمول کوکران و به تعداد 297 تعیین گردید. داده ها از طریق نرم افزارهای SPSS و SMARTPLS مورد بررسی قرارگرفت. برای تحلیل داده ها از تحلیل عاملی تائیدی استفاده گردید. آزمون فرضیه های تحقیق نشان داد، بین یادگیری اکتشافی و یادگیری استخراجی، بین یادگیری اکتشافی و خلاقیت بداهه سازی، بین یادگیری استخراجی و خلاقیت بداهه سازی، بین خلاقیت بداهه سازی و خلاقیت ترکیبی و همچنین، بین خلاقیت بداهه سازی و نوآوری سازمانی در شرکت های فعال در شهرک صنعتی بشل، رابطه معناداری وجود داشته و متغیر مستقل، توانایی پیش بینی متغیر وابسته را داراست. در خصوص فرضیه های سوم، پنجم و هشتم، بین یادگیری اکتشافی و خلاقیت ترکیبی، بین یادگیری استخراجی و خلاقیت ترکیبی و همچنین؛ بین خلاقیت ترکیبی و نوآوری سازمانی در شرکت های فعال در شهرک صنعتی بشل، رابطه معناداری وجود نداشته است. در پایان با توجه به نتایج حاصل، به منظور بهبود نوآوری سازمانی شرکت های فعال در شهرک صنعتی بشل از طریق یادگیری سازمانی(اکتشافی و استخراجی) و خلاقیت سازمانی(بداهه سازی و ترکیبی)، پیشنهاداتی کاربردی و قابل اجرا ارائه شده است.
خلاصه ماشینی:
آزمون فرضیه های تحقیق نشان داد، بین یادگیری اکتشافی و یادگیری استخراجی، بین یادگیری اکتشافی و خلاقیت بداهه سازی، بین یادگیری استخراجی و خلاقیت بداهه سازی، بین خلاقیت بداهه سازی و خلاقیت ترکیبی و همچنین، بین خلاقیت بداهه سازی و نوآوری سازمانی در شرکت های فعال در شهرک صنعتی بشل، رابطه معناداری وجود داشته و متغیر مستقل، توانایی پیش بینی متغیر وابسته را داراست.
در پایان با توجه به نتایج حاصل، به منظور بهبود نوآوری سازمانی شرکت های فعال در شهرک صنعتی بشل از طریق یادگیری سازمانی(اکتشافی و استخراجی) و خلاقیت سازمانی(بداهه سازی و ترکیبی)، پیشنهاداتی کاربردی و قابل اجرا ارائه شده است.
پس پرسش اصلی تحقیق حاضر این است که: آیا بین مولفه های استراتژی یادگیری سازمانی و نوآوری، بطور مستقیم و بطور غیر مستقیم، از طریق مولفه های خلاقیت سازمانی در شرکت های فعال در شهرک صنعتی بشل، رابطه وجود دارد؟ 3- اهمیت و ضرورت پژوهش از دهه 1980 به بعد، تغییر از مهم ترین ویژگی های زندگی سازمان ها بوده است.
در نهایت با عنایت با مطالب بالا، اهداف و سوال های در نظر گرفته شده، مدل مفهومی پژوهش بشرح ذیل ارائه می گردد: (رجوع شود به تصویر صفحه) شکل 1- مدل مفهومی پژوهش 1 (Refrence: Valaei Naser , Rezaei Sajad, Wan Ismail Wan Khairuzzaman, (2017), Examining learning strategies, creativity, and innovation at SMEs using fuzzy set Qualitative Comparative Analysis and PLS path modeling, Journal of Business Research 70 (2017) 224–233.
نتیجه حاصله بیانگر آن است که از دیدگاه کارکنان شرکت های فعال در شهرک صنعتی بشل؛ بین خلاقیت ترکیبی و نوآوری سازمانی در این شرکت ها، رابطه معناداری وجود ندارد.