چکیده:
نویسندگان مسلمان پیرامون فرهنگ و تمدن اسلامی با زاویه دید و خطوط فکری مختلف و نیز با توجه به فضای فکری عصر خویش به تحقیق پرداختهاند. مقاله حاضر بر آن است تا با استفاده از روش پژوهش تاریخی مبتنی بر توصیف و تحلیل زوایای مختلف این موضوع را بررسی نماید. یافتههای اصلی تحقیق نشان میدهد که متفکران مسلمان و نویسندگان در راستای حفظ میراث گذشتگان، با نگرشهای شرعی و فلسفی ابعاد گوناگون فرهنگ و تمدن را بررسی نمودند تا اهمیت والا و حیاتی آن را نشان دهند و در نهایت آیندگان را هم به حراست از میراث پیشینیان تشویق و ترغیب نمایند. از سویی نیز، این نویسندگان در صدد بودند آگاهی حاکمان را بالا ببرند تا از این طریق از دانشمندان علوم مختلف حمایت کرده و با دادن امکانات لازم به این قشر فرهیخته جامعه را تکامل ببخشند و احتیاج مردمان را برطرف سازند و نیز شیوه و آداب کشورداری که برگرفته از سنت ایرانیان باستان است را به زمامداران بیاموزند.
خلاصه ماشینی:
نويسنده در اين اثـر ابعاد و زواياي تمدن اسلامي را به صورت کلي بررسي نمـوده اسـت و در ايـن راسـتا بـه بينش و روش و ديدگاه هاي نويسندگان مسلمان به طور اخص اشاره نکرده است .
اين نويسنده بـزرگ در اثر کم حجم اما پرمايه خويش تنها به معرفي فرهنگ و تمدن اسلامي پرداختـه تـا از اين طريق مردم را با جاذبه هاي منحصر به فرد اسلام آشنا نمايد اما به نگرش نويسندگان مسلمان پيرامون دستاوردهاي عظيم مسلمانان سخني نگفته است .
وي از متون ديني يهودي و مسيحي، قرآن کريم ، مکتوبـات روايـي و شـعري، منـابع نجـومي و حتي نامشخص ، اسناد سياسي و منابع شفاهي بهره برده است ، و با توجه به اينکه سـياح نيز بوده است و کتابي با عنوان «البلدان » دارد ميتوان به نقش جغرافيـا در آثـارش پـي برد و آمار و ارقام و جزئيات عوامل اقتصادي که در حوزه تمدن نقش بسزايي دارند را بـه وضوح مشاهده کرد با بررسي منابع مورد استفاده وي ميتوان به نگاه جهاني ايـن مـورخ به تاريخ با رويکرد فرهنگي و تمدني پي برد که به شيوه سال شمارانه و بـا رعايـت تـوالي زماني تنظيم شده است (سجادي و عالم زاده ، ١٣٨٠: ١١٧).
٣١٠ق ) محمد بن جرير طبري مورخ ، متکلم و محدث نويسنده «تاريخ الرسل والملوک» است وي در اين اثر، تاريخ عمومي عالم از آغاز آفرينش تا سال ٣٠٢ق را به شيوه اهل حـديث روايت کرده است و نقل هاي مختلفي را از يک حادثه با اسناد مختلـف ذکـر نمـوده و بـا ديدگاه ديني و بدون انجام داوري و نقادي عقل بيان ميکنـد(جعفريـان ، ١٣٨٠: ١٢٤-١٢٥).