چکیده:
استفاده از طنز به نیّت بازگویی دغدغههای مردمی، روشی ایدهآل برای شاعرانی است که با حکومتهای استبدادی روبهرو هستند. در ایران(دوران پهلوی دوّم) و عراق(دوران بعث) به دلیل فضای بسته سیاسی و اختناق حاکم، محمّدعلی افراشته و<احمد مطر<، با سودجستن از شگردهای متنوّع طنزسرایی، به تشریح کاستیهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پرداختهاند و شعر خود را بستری مناسب جهت تبیین دغدغههای خرد و کلان افراد قرار دادهاند. بررسی این شگردها در سروده دو شاعر با رویکرد تطبیقی(آمریکایی) و روش توصیفی- تحلیلی نشان میدهد که آنها با استفاده از ترفندهایی چون تشبیه و استعارههای خندهدار؛ تهکّم و استهزاء؛ برعکسگویی؛ واژههای طنزآمیز و توصیف خندهدار، ضمن قوام بخشیدن به ساختار طنزهای خود، بر اثربخشی انتقادهای مورد نظرشان افزودهاند. افراشته و مطر به صورت مجزّا از تکنیکهای دیگری هم استفاده کردهاند که در طنز افراشته، نقیضهسازی و در طنز مطر، غافلگیری، اغراق و تناقض برجستهتر بوده است. کارکرد اصلی طنز در سرودههای دو شاعر، سیاسی- اجتماعی است و به هدف تولید خنده و تفکّر به موازات هم خلق شده است تا با ساختارشکنی مبانی رسمی جامعه، زمینه برای تحوّلات شخصی و اجتماعی و رسیدن به آینده آرمانی فراهم گردد.
خلاصه ماشینی:
از اين رو، در مقاله حاضر، طنزسروده هاي افراشته و مطر بـا رويکـرد تطبيقي(آمريکـايي) و روش توصيفي- تحليلي بررسـي شـده اسـت تـا بـه ايـن پرسـش پاسـخ داده شـود کـه تکنيک هاي طنزپردازي مشترک و متفاوت در طنزهاي دو شاعر چيست و چه کـارکردي دارد؟ بيان مسأله بررســي تطبيقــي شــگردهاي طنزپــردازي در اشــعار افراشــته و مطــر و نشــان دادن خويشکاري و تعهد دو شاعر در پرداختن به دغدغه هاي مردم و تشريح دردهاي مشـترک اجتماعي، مسأله اصلي اين پژوهش است .
- مختاري، سپهرينيا و جوکار(١٣٩٢) در مقاله خود به مقايسـه محتـواي سياسـي- اجتماعي طنزهاي عبيد زاکاني و مطر پرداخته اند و به اين نتيجه رسيده اند کـه عبيـد در طنزپردازي گاهي به هزل گرايش پيدا کرده اسـت ، امـا مطـر بـا رعايـت جوانـب ادب ، از حقايق تلخ روزگارش سخن گفته و بر خلاف عبيد، شـعر خـود را تنهـا بـراي مبـارزه بـا حکومت به کار گرفته است .
اي چــارده ســاله پــالتوي مــن اي رفتـه سـر آسـتين و دامـن اي آنکه به پشت و رو رسـيدي جر خوردي و وصله پينه ديـدي هرچند کـه رنـگ و رو نـداري وا رفتــــه اي و اتــــو نــــداري گشته يقه ات چو قاب دسـتمال صد رحمت حق به لنـگ بقـال پـاره پـوره ، چـو قلـب مجنـون چل تکه چو بقچه گلـين جـون (افراشته ، ١٣٥٨: ١١٠) در شعر ذيل ، در انتقاد از رجل سياسي، يکي از وزراي وقـت را بـه نـره شـير و مـوش تشبيه کرده و با بهره گيري از اين ترفند ادبي، به انتخاب افـراد ناشايسـت در پسـت هـاي مهم کشوري اعتراض کرده است : زمين ترکيد و پيدا شـــــد وزيـري وزيــري همچــو نــورافکن ضــميري قلنـــدر قلچمـــاقي نـــره شـــيري جنـــاب اشـــرف آقـــاي هژيـــري بله شير است ، اما شيــر موش است وزير ملـت خـواب و خمـوش اسـت (همان : ١٥٢) احمد مطر نيز دغدغه هاي اجتماعي و سياسي خود را با استفاده از تشـبيه و اسـتعاره بازگو کرده است .