چکیده:
علم تاریخ در میان شیعیان از چه اهمیتی برخوردار بوده است؟ چه موضوعات تاریخی توجه آنان را در ادوار نخست برانگیخته است؟ سیر هرگونه تالیفی در بستر زمان و نقش حوزههای حدیثی در شکلگیری آن به چه صورت بوده است؟ این پرسشها مسائل این پژوهش بهشمار میآید تا در پرتو آن، تاریخچة علم تاریخ در میان شیعیان و نظرگاه آنان به این علم روشن گردد. یافتههای این پژوهش گویای آن است که برای مولفان و مورخان شیعی، غالبا تاریخ تشیع (یعنی: زندگانی ائمة اطهار) بر تاریخ جهان اسلام اولویت داشته است. بدینروی، وقایعی که رابطة تنگاتنگی با تاریخ تشیع داشته مطمحنظر عالمان شیعه برای تالیف اثر بوده است. سیر تاریخی تالیف آثار نشانگر آن است که شکلگیری هریک از موضوعات تاریخی در بستر زمان، روند یکسانی نداشته و با اقبال و ادبار از سوی عالمان مواجه بوده است. همچنین حوزههای حدیثی شیعه در شکلگیری این آثار نقشهای متفاوتی با یکدیگر داشتهاند و در مجموع، تاریخنگاری شیعه در پنج سدة نخست، مرهون تلاشهای عالمان مراکز علمی حوزة عراق، بهویژه مکتب کوفه، بوده است.
خلاصه ماشینی:
سدة نخست هجری عصر پرمحنتی برای شیعیان بود و آنان از آزادی عمل برخوردار نبودند، اما تألیفات نگاشتهشده در همین دوره، که نامشان در فهارس منعکس گردیده، از تأثیرناپذیری آنان از جو حاکم بر آن دوران (منع نگارش) حکایت دارد؛ چنانکه طبقهبندی زمانی آثار تاریخی دو فهرست نجاشی و شیخ طوسی مصداق بارزی از این دوران است.
ازاینرو، باید گفت حوزة تاریخنگاری جزو نخستین حوزههایی بود که عالمان شیعه بدان اقبال کردند و در آن دست به تألیف زدند و حضورشان در این زمینه در سدههای بعد چشمگیر بود، بهگونهایکه در دو فهرست نجاشی و شیخ طوسی، از 157 عالم شیعی در این عرصه نام برده شده است که اهمیت و جایگاه حوزة تاریخ را نزد عالمان شیعه میرساند.
نگاه به تألیفات نگاشتهشده در این زمینه، در دو فهرست شیخ طوسی و نجاشی روشنگر آن است که از اواسط قرن سوم، «مکتب کوفه» در عراق و «مکتب اهواز» در ایران، نخستین گامها را در شکلگیری آثاری مستقل در این خصوص برداشتهاند، و علیبن مهزیار اهوازی با نگارش کتاب الأنبیاء در ایران و حسنبن موسی الخشاب با اثری به همین عنوان در کوفه (طوسی، 1409ق، ص209) آغازگران تألیف در این عرصه هستند.
نکتة جالب توجه دربارة تاریخنگاریهای عصر اموی آن است که مطلق نگارشهای انجامشده از شروع این بخش از کتب تاریخی (اواسط قرن دوم) تا انتهای قرن سوم، ثمرة تلاشهای عالمان مکتب کوفه بوده و در سیر نگارش این آثار در قرن چهارم، مکتب بصره و دو مکتب سمرقند و قم نیز به حوزة تألیفی این دسته از کتب افزوده شده و در انتهای سده چهارم و اوائل قرن پنجم نیز تنها اثر مکتب بغداد یعنی کتاب أخبار جابر الجعفی توسط ابنعیاش جوهری (م401ق) رقم خورده است.