چکیده:
در فلسفه سیاست که در آن به مسائلی، نه با دغدغههای کاربردی علم سیاست، بلکه مرتبط با جنبههای نظری و مبنایی این علم پرداخته میشود؛ نقش اراده مردم در فرآیند حاکمیت یکی از مباحث اساسی است. اهمیت این بحث، این سوال را بهطور جدی مطرح میسازد که تحفظ همزمان بر نقش اراده الهی و اراده مردم در استقرار و بقای حاکمیت دینی از چه مبنای نقلی و عقلی برخوردار است؟
یافتههای نظری این پژوهش که با شیوه اسنادی و تبیینی و با بهرهگیری از ادله نقلی و عقلی حاصل شده است بدین قرار است که در مردمسالاری دینی از یکسوی مالکیت و حاکمیت حقیقی عالم هستی بهویژه انسانها از آن خداست و اسلام تنها آیین سامانبخش حیات انسان در تمام عرصههاست و از دیگر سوی به اقتضای اراده تکوینی خداوند، انسان اختیار تعیین سرنوشت خویش را دارد و حاکمیت اسلام تنها از رهگذر عمل به قوانین اسلام از روی اراده و اختیار انسانهاست؛ اما این اختیار نه منشا حقانیت و مشروعیت حاکمیت اسلام، بلکه خاستگاه عینیت و عامل بقای حاکمیت اسلام و حاکمان الهی است.
خلاصه ماشینی:
اهمیت این بحث، این سؤال را بهطور جدی مطرح میسازد که تحفظ همزمان بر نقش اراده الهی و اراده مردم در استقرار و بقای حاکمیت دینی از چه مبنای نقلی و عقلی برخوردار است؟یافتههای نظری این پژوهش که با شیوه اسنادی و تبیینی و با بهرهگیری از ادله نقلی و عقلی حاصل شده است بدین قرار است که در مردمسالاری دینی از یک سوی مالکیت و حاکمیت حقیقی عالم هستی به ویژه انسانها از آن خداست و اسلام تنها آیین سامانبخش حیات انسان در تمام عرصههاست و از دیگر سوی به اقتضای اراده تکوینی خداوند، انسان اختیار تعیین سرنوشت خویش را دارد و حاکمیت اسلام تنها از رهگذر عمل به قوانین اسلام از روی اراده و اختیار انسانهاست؛ اما این اختیار نه منشأ حقانیت و مشروعیت حاکمیت اسلام، بلکه خاستگاهِ عینیت و عامل بقای حاکمیت اسلام و حاکمان الهی است.
این بحث در حاکمیتهای دینی از اهمیت بیشتری برخوردار میباشد و این سؤال به طور جدی مطرح میشود که نقش ارادههای مردم در استقرار و استمرار حکومت دینی چیست؟ آیا مردمسالاری در حکومتهای دینی به معنای دینی و دموکراتیک بودن همزمان حکومت است؟ اگر چنین است مبانی نقلی و عقلی آن چیست؟ پژوهش پیش رو، در صدد تبیین مبانی نقلی و عقلی نقش اراده الهی و اراده مردم در استقرار و بقای حاکمیت دینی است به گونهای که ضمن تحفظ بر حاکمیت بالذات خداوند و ساماندهی نظامهای حقوقی و سیاسی جامعه بشری تحت اراده الهی، حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش نیز محفوظ باشد و مشارکت شهروندان در مسائل حاکمیتی از نقش محوری برخوردار شود.