چکیده:
در این پژوهش میکوشیم سازوکارهای تصریح ترجمهای را با عطف توجه به بنیادهای شناختی آن و در چهارچوب عملیاتهای تعبیرگری شناختی شناسایی و صورتبندی کنیم. در همین راستا با فهم تصریح به مثابۀ نوعی تصمیم کاربردشناختی و با پذیرش نقش برسازندۀ تعبیرگری در معنی (لانگاکر 2008) تصریح دگرگشتی تلقی شده است که بر حسب آن، شیوۀ کاربست یک عملیات تعبیرگریِ شناختی در متن مبدأ، به شیوهای دیگر در متن مقصد دگرگون شود. کارکرد این دگرگونی کاهش زحمت پردازشی و تأمین دسترسی آسانتر و سریعتر به به آن چیزی است که در تفسیر مترجم، «معنیِ متن» تلقی شده است. مبتنی بر این صورتبندی، و با عنایت به دیدگاه کرافت (2009) مبنی بر اینکه تعبیرگری با هدف برقراری ارتباط و تحقق موفقیتآمیز کنش اطلاعدهندگی صورت میپذیرد، 10 سازوکار تصریحِ شناختی و اقسام فرعی آنها در چهارچوب چهار عملیات تعبیرگری اصلی، یعنی گزینش، قضاوت، نظرگاه و برساختن، و زیرمقولههای آنها شناسایی و معرفی شدهاند. این سازوکارها، وقوع تصریح را نه در سطح واژگان و ساختار، که در حوزۀ فرایندهای مفهومپردازی و متناسب با انگیزههای شناختیِ وقوعشان شناسایی میکنند. از رهگذر تحلیل کیفی نمونههای سنخنما شیوۀ عملگری سازوکارها تشریح شده است.
خلاصه ماشینی:
مبتنی بر این صورت بندی، و با عنایت به دیدگاه کرافت (٢٠٠٩) مبنی بر اینکه تعبیرگری با هدف برقراری ارتباط و تحقق موفقیت آمیز کنش اطلاع دهندگی صورت میپذیرد، ١٠ سازوکار تصریح شناختی و اقسام فرعی آنها در چهارچوب چهار عملیات تعبیرگری اصلی، یعنی گزینش ، قضاوت ، نظرگاه و برساختن ، و زیرمقوله های آنها شناسایی و معرفی شده اند.
٢- عملیات های تعبیرگری یکی از احکام بنیادین زبان شناسی شناختی این است که معنی صورت های زبانی محصول محتوای شرایط صدقی و نیز، شیؤە تعبیر یا نحوه مفهوم سازی از آن محتواست (لانگاکر١ ٢٠٠٨: ٥٤).
هر یک از این سازوکارهای کلان ، خرده عملیات های متعددی را شامل میگردند: توجه ): لانگاکر (٢٠٠٨) قابلیت معطوف سازی توجه را یکی از توانمندیهای ذهنی- زبانی انسان میداند؛ قابلیت - محدودیت شناختی همواره فعالی که با توزیع عمدتا نابرابرانۀ توجه در تجربۀ عناصر هر صحنه ، برخی از آن عناصر را، برجسته میسازد و برخی را - اگر نه حذف - که به حاشیه میراند.
با نظر به توضیحات فوق ، راهبرد تصریح گر تسهیل دسترسی به حوزه منتخب ، به قرار زیر قابل صورت بندی است : هر قسم بازآرایی مسیر دسترسی یا کوتاه و بلند کردن آن ، با هدف برجسته سازی حوزٔە معنایی پراهمیت تر نزد مترجم - و به این ترتیب تقویت ارجاع به آن - کارکرد صراحت بخشانه خواهد یافت ؛ با اعمال این دگرگشت ، دسترسی به آن حوزه معنایی تسهیل میشود که نزد مترجم مستحق پیش زمینه سازی ارزیابی شده است .
Exploting the interface between scientific and technical translation and cognitive linguistic the case of explicitation and implicitation.