چکیده:
روایتشناسی یکی از علوم نسبتاً جدید در حوزه نقد ادبی است که از علم زبانشناسی مشتق شده است. این علم به بررسی فنون و ساختار روایتها میپردازد و از این طریق، درصدد یافتن دستور زبان روایت است. استفاده از روشها و نظریات مطرح شده در روایتشناسی، میتواند تحلیل بهتر و دقیقتری از داستانهای قرآنی به دست دهد و جلوههای جدیدی از زیبایی و اعجاز قرآن را روشن سازد. یکی از موقعیتهایی که بهصورت داستانی در قرآن بیان شده، مکالماتی است که بین مستکبرین و پیروان آنها در روز قیامت صورت میگیرد. هدف اصلی این مطالعه، استفاده از نظریات مطرح شده در این علم برای تحلیل روایتشناختی این فضای داستانی و شناسایی جنبههایی جدید از صفات مستکبرین است. روش این مطالعه توصیفی ـ تحلیلی با رویکرد روایتشناسی ساختارگرا میباشد. یافتههای این مطالعه نشان میدهد که این دو فراز که در دو سوره مختلف قرار دارند، از نظر روایی دارای ساختار مشابه گفتگو محور هستند. استفاده از کارکرد روایتی در اکثر مقاطع داستان و کارکرد ایدئولوژیکی در انتهای روایت تأکیدی است بر این امر که بدون برداشت نکات هدایتی و ایدئولوژیک از داستانها، مطالعه و شنیدن آنها امر بیهوده و بینتیجهای است. همچنین پرشهای زمانی معدودی که در داستان وجود دارد، نشاندهنده مسئولیتناپذیری مستکبران و پیروان آنها است.
Narratology is one of the relatively new sciences in the field of literary criticism that can be said to derive from linguistics. This science examines the techniques and structure of narratives, and thus seeks to find the narrative grammar. Using the methods and theories of narratology, can provide a better and more accurate analysis of the Quranic stories and clarify the new effects of the beauty and miracle of the Qur'an. One of the situations presented in the Qur'an is a conversation between the arrogant people and their followers on the Day of Judgment. The main purpose of this study is to use the views expressed in this science to analysis this narrative space and identify new aspects of the arrogant traits. The method of this descriptive-analytic study is structural narrative approach. The findings of this study show that these verses, which are in two different surahs, have a conversational-oriented structure with regard to their narrative style. The use of narrative function in most sections of the story and the ideological function at the end of the narrative stresses that reading and listening to the stories without understanding the ideological and cultural matters is in vain. Also, there are few time jumps in the story that indicate the irresponsibility of the arrogant people and their followers.
خلاصه ماشینی:
Function Algirdas Julien Greimas Sequence Cloud Bremond اما واحدهای کارکردی نمایهای، «همه نشانههای اشاره مستقیم ـ نمایهها ـ در داستان را شامل میشوند و بهجای ارجاع به عمل مکمل و دارای پیامد، به مفهوم کم و بیش گستردهای دلالت میکنند که به هر حال برای معنای داستان ضروری است؛ مانند نشانههای روانشناختی درباره شخصیتها، دادههای مربوط به هویت آنان، نشانهگذاریهای «فضا»ی روایت و عناصری از این دست.
گفتمان روایت از نظر ژرار ژنت علیرغم آنکه بیشتر پژوهشهای اولیه روایتشناسی، بر داستان و «آنچه روایت شده» متمرکز بود، اما برخی از روایتشناسان نیز اعتقاد داشتند که روایت، در اصل، بازگویی رویدادها توسط راوی است و لذا بهجای بررسی «آنچه روایت شده»، بیشتر به بررسی گفتمانهای روایی و چگونگی روایت داستان میپرداختند.
ژنت با تمرکز بر روایتشناسی در سطح گفتمان به بررسی این مسئله میپردازد که راوی (یا نویسنده) داستان را چگونه روایت میکند؟ راوی میتواند توالی منطقی کارکردها و پیرفتها را به هم بریزد و آنها را با نظمی دیگر ارائه کند.
ژنت در نظریه خود با توجه به وجه داستان و اینکه چه کسی وقایع را بازگو میکند، کانونهای روایت را به سه نوع کلی تقسیم میکند (1980، ص189 به بعد): - کانونساز صفر: راوی دانای کل است و بیطرفانه هر آنچه از شخصیتها میبیند و میداند گزارش میکند.
تحلیل روایتشناختی داستان برای بررسی داستانکهایی که از مکالمات مستکبرین و پیروان آنها در روز قیامت نقل شده، ابتدا مناسب است که با متن و مفهوم آیات مربوطه آشنا شویم.
در این داستانک، در پیرفتهای اول و دوم، گفتگوها بهصورت مستقیم بیان شده که نشاندهنده فاصله کم روایت با راوی و مخاطب است.
البته در پیرفت سوم، راوی وارد میشود و به بیان مطالبی میپردازد که این خود، فاصلهگذاری بین مخاطب با روایت است.