چکیده:
خداوند در آیه 46 سوره احزاب، یکی از پنج هدف رسالت پیامبر اکرم9را «دعوت به خداوند به اذن وی» میشمرد. مفسّران در بیان معنای «اذن» در این آیه سخنان گوناگونی گفتهاند. بسیاری (مانند طبری) اذن را بهمعنای «فرمان» دانستهاند. برخی (مانند زمخشری) آن را «آسان نمودن» معنا کردهاند و دیگران اذن را «بعثت» دانستهاند. با توجه به دیگر آیات قرآن کریم و اوصاف پیامبر اکرم9در نهجالبلاغه، معلوم میشود که دعوت پیامبر اکرم 9بهسوی خداوند، از دو صفت «حق» و «صدق» برخوردار بوده است. با تحلیل این دو ویژگی آشکار میشود که دعوت ماذون آن است که در هر چهار رکن خویش حق باشد، برپایه دلیل شکل بگیرد (صدق اثباتی)، با واقع مطابقت داشته باشد (صدق فعلی) و داعی نیز بدان باور و التزام داشته باشد (صدق فاعلی). پس هر دعوتی که هر سه گونه صدق را داشته باشد، از سوی خداوند «دعوت ماذون» است. بنابراین، قید اذن در دعوت به خدا، موجب احتراز از آسیبهای تبلیغ دینی همچون بدعت، بهکاربردن ابزارهای نامناسب، سخنگفتن بیدلیل، دروغپردازی و دعوت دیگران و واگذاردن خویشتن میشود.
خلاصه ماشینی:
نظامالدین نیشابوری (درگذشتۀ 850ق) احتمال داده است که قید «اِذن» به همۀ موارد پیشین بازگردد (نیشابوری، 1416، ج 5: 470)؛ اما عموم قرآنپژوهان معتقدند قید اِذن الهی تنها دربارۀ دعوت است و سه ویژگی پیشین يعنی شهادت، بشارت و انذار را از این قید رها دانستهاند.
فخر رازی (درگذشتۀ 606ق) در بیان حکمت اختصاص قید اِذن به دعوت، میگويد: اگر کسی پادشاهی را توصیف کند و بگوید اطاعت از وی موجب رستگاری و نافرمانی وی تیرهروزی است، این سخنان وی به اجازۀ آن پادشاه نیاز ندارد، بلکه وی ویژگی آن پادشاه را بیان کرده است؛ اما اگر کسی مردمان را به دربار و مهمانخانۀ پادشاه دعوت کند، باید این دعوت با رخصت پادشاه انجام گیرد (ر.
در آیات دوم تا ششم سورۀ کهف، بعد از آنکه از بشارت و انذار پیامبر اکرم(سخن رفته است، خداوند میفرماید: (فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ عَلىَ ءَاثَارِهِمْ إِن لَّمْ يُؤْمِنُواْ بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا( (کهف، 6).
نظامالدین نیشابوری، این آیه را همطراز آیۀ (أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لایَعْلَمُ فِی السَّمَاوَاتِ و لا فِی الاَرْضِ( (یونس، 18) میشمرد که سلب علم در آن بهمعنای سلب معلوم است؛ ازاینرو، تشریع دین ازسوی مدعيان دروغين، نزد خداوند معتبر و قابلاستناد شناخته نمیشود، بدان معنا که هیچگاه چنین تشریعی روی نداده است (نیشابوری، 1416ق، ج 6: 73).
وی مینویسد: «اگر بگویی از تعبیر (إنّا أَرسَلناكَ داعياً( فهمیده میشود که پیامبر در فراخواندن مأذون بوده است، پس فايدۀ قید «بِاِذنِه» چیست؟ گویم: در این آیه، «اِذن» معنای حقیقی خویش را ندارد، بلکه واژۀ اِذن برای معنای آسانکردن (تسهیل و تیسیر) استعاره گرفته شده است؛ زیرا ورود به مِلک مالک دشوار است، آنگاه که اجازه دهد، آسان میشود.