چکیده:
سیمین دانشور(م 1300 هـ.ش) اوّلین زن داستان نویس در ادبیّات فارسی است که از جهت ارزش و اعتبار با داستان نویسان نسل، خود که همه از جنس مخالفند، شانه به شانه میساید.اودر طی سالهای طولانی در معرض فراز و نشیب تحوّلات سیاسی، فرهنگی و ادبی قرار گرفته و در بخش مهمّی از این سال ها با همسرش جلالآلاحمد همراه بوده است وحضور وتاثیر این دوتن در متن جریانات ادبی و روشنفکری زمان خود فراموش ناشدنی است. همة این عوامل باعث شده تا زندگی او دارای ویژگی های خاصّ خود باشد.
دانشور سعی کرده است در داستان هایش به زن بپردازد و اغلب شخصیّتهای داستانهای او زنان هستند . توجّه به زنان و پرداختن به زندگیآنها پیش از دانشور در ادبیّات داستانی ایران سابقه داشته است؛ با این تفاوت که نوع و شخصیّت زنان داستانهای او با نوع و شخصیّت زنان دیگر نویسندهها متفاوت است. اصولا زنان در آثار دانشور، به دوطبقه متمایز از هم تقسیم میشوند: زنان طبقه بالا و مرفّهالحال و زنان زحمتکش و زیردست و محروم واغلب کلفت جماعت که خدمت زنان طبقه بالا را میکنند وبرای آنها زحمت میکشند وازاین طریق است که با هم درارتباطند. گاهی احساسات دلسوزانه و فردی گروه اوّل، شامل حال گروه دوم میشود. زنان طبقه متوسّط جامعه ایرانی، کمتر در داستان های دانشور راه یافتهاند و حوزه دید نویسنده بیشتر به آن دو طبقه و گروه مذکور محدود میشود.
خلاصه ماشینی:
» (دانشور، 1380: 107) دانشور به دلیل آگاهی از موقعیّت اجتماعی خویش به عنوان یک « زن» و شناختی که از ستم دیدگی و مظلومیّت زن ایرانی درطول تاریخ دارد، مصمّم است تا به مدد استعداد نویسندگی خود در راه دفاع ازحقوق زنان هم وطنش گام بردارد.
خداوند ، این جهان را بر اساس عشق آفریده است و زن مظهر آرمانی عشق محسوب میشود و دانشور نیز تا آن جا که توان داشته، سعی کرده زنان داستانهایش را دارای صفات نیک معرّفی کند.
به عنوان مثال میتوانیم برای نشان دادن این مورد به رمان « سووشون» ، اشارهای داشته باشیم که در قسمتی از داستان میخوانیم: زری هرچند در ابتدای زندگی همسرش یوسف را به مدارا دعوت میکند امّا با از دست دادن همسرش دیگر دلیلی برای نگرانی و مدارا نمیبیند و به کلّی ترس و نگرانی و ملایمت را کنار می نهد و جرأت و شهامت ایستادگی در خود می بیند و تحوّل فکری می یابد.
دانشور به حجاب زن بیشتر اهمّیّت داده، به این خاطر در موارد بسیاری از عنوان پوشیده رویان برای زنان در داستان هایش استفاده کرده است.
خانم دانشور در داستان، «سووشون»، بینش منفی عمّه خانم را دربارۀ عزّت الدّوله چنین بازگو میکند: « عزت الدّوله با پا دردی که دارد چطورخودش را رسانده بود؟ لابد آمده بود سر و گوشی آب بدهد ببیند چه خبر است؟» ( همان ، 255) قدرت قصّه سازی زنان به حدّی است که قادرند مردان را اسیر خود کنند، آنها با حرف و حدیث های خودشان میتوانند مردی را به زندگی دلبسته و یا از زندگی متنفّر سازند.