چکیده:
این مقاله به مطالعة یکی از داستانهای کهن ایرانی، با عنوان «سمک عیّار» میپردازد که نمونههای اصیلی از قهرمانیها و دلاوریهای نژاد ایرانی، رعایت حریم محرم و نامحرم، جوانمردی و ناجوانمردی، اعتقاد به خداوند لایزال را که آفرینندة همة کاینات و ناظر بر همة اعمال ماست، ارائه میدهد. طوری که ما مجبور میشویم، راستگویی در گفتار و پرهیز از دروغ و کذب را رعایت کنیم. در این داستان ما با جلوههای جوانمردی از سمک عیّار آشنا میشویم.
«سمک عیّار» یکی از کهنترین نمونههای داستان پردازی در ادب فارسی است. هر چند روزگار نگارش داستان معلوم نیست ولی میتوان گفت که یکی از نمونههای زبان سدة پنجم و ششم یعنی؛ بیش از هشتصد سال پیش است. متن داستان شرح رزمهای شاهزادهای ایرانی در سرزمین کافران چین و ماچین است که دربارة اوضاع اجتماعی و دیوانی، آداب و رسوم ، باورها، اعتقادات و شیوة زندگانی مردمی که در آن روزگاران میزیستهاند؛ میباشد و در خلال این داستان نکتههای بدیع و جذّاب میتوان یافت.
خلاصه ماشینی:
برو به شاهزاده بگو؛ و یا هنگامی که خورشید شاه در لباس زنانه بعنوان خدمۀ مه پری که او را با داروی بیهوشی که سمک در اختیار او گذاشته بود بی هوش میکند بر نفس خود غالب میشود و بعنوان یک مسلمان خطا نمیکند؛ هر چند میداند که چنین فرصتی به احتمال زیاد پیش نخواهد آمد؛ بنابر این روحیة جوانمردی و غیرت و ایمان خود را حفظ میکند که یکی دیگر از نمونههای بارز اخلاقی و اعتقادی یک فرد مذهبی است.
و زمانیکه سمک از آتشک خواست که بر پایین کاخ دلارام رفته و او را بیاورد، ترسید؛ سمک خود مجبور شد به پایین برود ولی قبل از آن به آتشک گفت که من او را به خواهری قبول کردم و اعلام کرد که این کار را به این خاطر انجام دادم که وقتی دستم به بدن دلآرام خورد خیال نکنی که به حرام بود بلکه خواستم خیالت راحت باشد که او خواهر من شد، وبه این صورت این نیز یکی از اعمالی بود که از اعتقادات سمک و عیاری اوست.
سمک همیشه رسم مردانگی و جوانمردی را بر اساس اعتقادات فرهنگی و دینی ایرانی رعایت میکرد، تا جایی که وقتی همسر و دختر ندیمه شاه ارمن را بعنوان گروگان گرفته بود وسرخ کافر آنها را دزدید و زن و ندیمه آنها را کشت و دخترش ماهانه را به سیاه دره برد و دربند کشید، سمک اورا از بند سرخ کافر آزاد کرد و آورد؛ بدون اینکه اجازه دهد کسی به او نظر بدی داشته باشد و به رسم شاهانه احترام کرد و با عزت و ارجمندی تحویل پدر و برادرش قزل ملک داد و آنچه که به اعتقاد ات مذهبی هر فرد ایرانی ارتباط داشت؛ از جمله ایستادگی بر سر قول را نیز به جا میآورد.