چکیده:
دیدگاه نوستالژیک که به تازگی از روانشناسی وارد دنیای ادبیّات شده، یکی از شاخههای آسیب شناسی روانی است که از طریق آن میتوان به کمک تحلیل آثار شاعران به حال و هوا و موقعیّت او در گذشته و حسرتها و خلاهای او در حال حاضر پی برد. این حسرتها و کاستیها که رهآورد تحوّلات در دنیای نوین و دستاورد پیشرفت تمدّن معاصر است، در شعر سهراب سپهری هم نمود یافته است. دراین پژوهش، شعر بلند «صدای پای آب» که زندگینامة خیال انگیز شاعر و نگاه او به دوران گوناگون زندگی اوست- و گویا از این زاویه تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته- با شیوة نقد تحلیلی بررسی شده است.سپهری در این شعر طولانی ازتغییرات ناگهانی اعتقادی که رهآورد فنآوری نوین و موجد دلهرهها، حسرتها و نگرانیهای شخصی و اجتماعی است، سخن گفته که با تحلیل هر دو دیدگاه، حال و هوای شاعر و شرایط جامعة او در گذشته رامیتوان دریافت.
خلاصه ماشینی:
دراین پژوهش، شعر بلند «صدای پای آب» که زندگینامة خیال انگیز شاعر و نگاه او به دوران گوناگون زندگی اوست- و گویا از این زاویه تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته- با شیوة نقد تحلیلی بررسی شده است.
» (نوشمند:1393: 3) 1- جنبة فردی همانگونه که در مقدّمه بیان شد، در این شعر بلند، «آب» نمادی از خود شاعر است، که درجه درجه مراحل پر فراز و نشیب زندگی را دیده و لحظه لحظه آن را بازگو میکند.
»(همان:7) شاعر در سی و شش سالگی، زندگی فعلی خود را به مخاطب معرّفی میکند، امّا آن چه از حیث انواع نوستالژیک حائز اهمّیّت و مربوط به این پژوهش است، بخش دوم شعر اوست که به جنبة فردی یا اجتماعی گذشته شاعر مربوط میشود.
»(همان:274) پس از آن از مرگ پدر پیش از «دوباره آمدن چلچلهها»، «دوباره خوابیدن در مهتابی» سخن میگوید ونگرشهای نوستالژیک شاعر از همین بند دوباره آغاز میشود که: «پدرم وقتی مرد آسمان آبی بود» (همان:274) در این بند گویا شاعر میخواهد بگوید که پیش از دوبار آمدن چلچلهها، آسمان زندگی شاعر پر از آرامش و آسودگی بوده و از پس مرگ پدر، روزگار چهرة دیگر خود را نشان داده و برای شاعر جوان آن چنان که باید، نگذشته است.
این نگرش با ذکر بیان سادگیهای روبه جهل افراد در زندگی گذشته شاعر آغاز شده و با حرکت به سوی پیچیدگیهای فکری و رو به تجاهل انسانها پایان یافته است.