چکیده:
بررسی باورهای فرهنگی ملّت¬ها ، بخصوص فرهنگهای بومی که به علّت¬های گوناگون از باورهای اقوام دیگر تاثیرپذیری متقابل دارد، پیوسته مورد توجّه پژوهشگران بوده¬است. تحقیق در بارة این قبیل تاثیر گذاریها، میتواند خاستگاه اصلی عقایدی را روشن کند که به سبب گذشت سالها، رنگ و بوی اصلی خود را از دست داده و جزو باورهای فرهنگی ملّتهای تاثیرپذیر درآمده است. در متون عرفانی ادب فارسی، به عقایدی برمیخوریم که خاستگاه کاملا بیگانهای دارند و تا منشاء اصلی این قبیل باورها را نشناسیم، در تبیین آنها به مشکل برخواهیم خورد. از این گونه است مضمونهای: قلب تیرخورده، عشق زمینی و آسمانی، صور فلکی و تاثیر ستارگان بر زندگی انسانها، جرعه ریزی شراب بر زمین، رویین تنی قهرمانان، تقدّس اعداد و دهها مورد دیگر که امروزه جزو باورهای کهن ایرانی شمرده میشوند و این درحالی است که ریشة بسیار کهنتری در فرهنگ اقوام دیگر دارند. یکی از این موارد جالب، دربارة خاستگاه اجرام آسمانی و بخصوص ماه و ستارگان است که در بیت هفتم مقدّمة «منطق الطّیر» به آن اشاره شده¬است و با هیچ معیار علمی دوران گذشته و زمان حال، قابل توجیه نیست. نگارنده در این مقاله بر آن است که به یاری اساطیر کهن، به روشنگری نکاتی اقدام کند که اگر نتواند مشکل این بیت را کاملا حل کند، لااقل چراغی فرا راه پژوهشگران کوشای دیگر باشد.
خلاصه ماشینی:
قبل از هر چیز در اینجا از میان تعدادی از شروح، چند نمونه معتبر که مورد استفاده در کلاسهای کارشناسی رشته زبان وادبیّات فارسی است، مطالبی را که در بارة این بیت نوشتهاند، عیناً و بدون کوچکترین تغییری در شیوة نگارش و شرح آنها، نقل میکنیم: 1- فرهنگ نوادر و لغات و ترکیبات و تعبیرات آثار شیخ عطّار، اشرف زاده: مؤلف ذیل «زرّين حقّه» با ارائة بیت مورد بررسی به عنوان شاهد، آن را به معنی حقّه طلایی و قوطی زرّين و کنایه از خورشید دانسته است.
این ترکیبات، آشناترین صورتهای خیال انگیز در ادبیّات فارسیاند و شواهد زیادی در آثار گذشتگان برای اینها وجود دارد؛ مثلاً این ابیات: چون سیب نخل بریزد به سوگ او زرّين ترنج فلکة این نیلگون خیام (خاقانی، دیوان: 303) دگر روز چون خور برآمد ز راغ نهاد از بر چرخ زرّين چراغ (فردوسی، شاهنامه: 1165) که هر بامدادی چو زرّين سپر ز مشرق بر آرد فروزنده سر (همان:501) سپهر از می مهر پر کرد طاس به گردش درآورد زرّينه کاس (خواجو:همای وهمایون،222) بزد روز بر چرمه تیــز پــوی به میدان پیروزه زرّينه گوی (اسدی:گرشاسپنامه،101) (شواهد شعری به نقل از عفیفی :1373،ج2 :1259و1260) پس تعبیر ترکیب مورد بحث از سوی شارحان، در معنی خورشید، چندان هم دور از انتظار نیست؛ امّا در اینجا و دراین بیت، نه تنها با منطق علمی و مضامین و سنّتهای ادبی بلکه با منطق اساطیر نیز نمیتواند منطبق باشد که ستارگان از خورشید پدید آمدهاند؛ البتّه عکس این را میتوان در باور عامّه و در منظرة آسمان مشاهده کرد که روشنایی خورشید به ظاهر نابود کنندة ستارگان است.