چکیده:
نگارنده، تذکّرات گفتاری حاملان علوم قرآن یعنی پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام را در راهیابی انسانها به دانایی های فطری موثر می داند و این تاثیر را در چند محور توضیح می دهد. ابتدا مبانی الفاظ و دلالت آنها را بر اساس علوم بشری و مبانی الهی می آورد و با هم مقایسه می کند. آنگاه حقیقت تذکر از طریق الفاظ در علوم الهی را توضیح می دهد، به جهات تذکاری قرآن به عنوان کلام الله اشاره دارد؛ با این مبنا که نصوص وحیانی، کلام الهی را ذکر، پیامبر را مذکّر و حاملان علوم قرآن را اهل الذکر شناسانده اند. این همه در جهت تذکّر انسانها به معرفت فطری به کار می آید. نگارنده توحید را فطری می داند و آن را با توصیف «بینونت خدا از خلق» می شناساند و تنزیه را در آن اصل می گیرد. دوازده پیوست مقاله نیز برای تبیین و توضیح مطالب متن، نکاتی در بر دارد. در این مقاله از آثار میرزا مهدی اصفهانی بسیار استفاده شده است.
خلاصه ماشینی:
در حقیقت بطلان نشئات عقلی و علمی به معنای نفی صورتها و مفاهیم ذهنی و خیالی و اثبات نوعی معرفت به گونۀ «تصدیق بلا تصور» است؛ توضیح آنکه این حقایق درونی و فطری یا حقایق خارجی، نوری و غیرنوری، ضمن تذکر و یادآوری از طریق القاء حروف و الفاظ و اسمائی که برای آنها به وضع الهی در پرتو سراج عقل و نور علم اعطائی خداوند متعال به بشر، وضع شده، مورد توجه و تذکر و یادآوری مجدد قرار میگیرند.
جهت اول تذکاری قرآن، تذکر به نور عقل و علم است که ابتداء به خود این انوار به عنوان آیات الهی برای هدایت به معرفت خداوند متعال تذکر داده میشود.
انسان تنها در پرتو تذکر و یاد آوری مضامینی مانند جملات دعای عرفه امام حسین به عنوان قرین قرآن کریم است که به درجاتی عالیتر به معنای واقعی دریافت حقایق معرفتی و معرفت خداوند متعال با انوار الهی و نور علم پی میبرد.
لذا کلام الهی از نظر لفظ «ما به ینظر» شناخته شده و بالاصاله مورد توجه نیست، بلکه در حقایق الهی مراد و مقصود یعنی «ما فیه ینظر» فانی است، اما خود الفاظ و ترکیب حروف و هیئت آن بدین گونه از طرف خداوند متعال توسط ملائکه مقربین بر قلب پیامبر اکرم القاء و نازل گشته و نقش تذکر دهندگی به حقایق واقعی فطری و درونی و خارجی دارد.