چکیده:
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 9121 م ) 9332 ه.ش(، شرقشناسی وارد عرصه جدیدی شد.
آنچه مستشرقین را به واکنش واداشت و منجر به بازنگری آنها در مطالعات اسلامی شان شد؛ مسائلی
همچون جایگاه امامت، مهدویت ولایت فقیه در این حکومت جدید بود. آنچه در این پژوهش مورد
تاکید است، بررسی آراء هالم و نیومن (دو مستشرق معاصر) با تاکید بر دو کتاب "تشیع" اثر هاینس
هالم و "دوره شکلگیری تشیع دوازده امامی" اثر نیومن در عقیده ی مهدویت است. به دلیل آنکه در
این دو کتاب نلرات ایشان در مورد سه مسئلهی پیشگفته با صراحت بیشتری آمده است، از این دو
کتاب استفاده شده است. نتیجه ی تحقیقات این دو مستشرق در این زمینه، زیر سوال بردن مشروعیت
نلام جمهوری اسلامی ایران است. با توجه به روش تاریخی و حدیثی دو مستشرق موردم العه، روش
این نوشتار نیز جمعآوری شواهد و قرا ن تاریخی و ذکر احادیث در اثبات مسا ل مورد تردید این دو
متفکر غربی است. نتایجی که پس از بررسی نلرات ایشان به دست آمد آنکه، هالم به دنیا آمدن امام
دوازدهم را مورد تردید قرار داده و درنتیجه نیابت عام این امام را نیز مردود شمرده است. نیومن نیز
بدون اظهار نلر صریح دراینباره، بهطور ضمنی وجود ایشان را قبول نمیکند ولی در ادامه با قبول
فرضی وجود ایشان، صدور مجوز معصوم برای حکومت نایب عام را منتفی میداند. این تحقیق برای
اثبات متولد شدن امام دوازدهم (علیه السلام) در سال 733 ه.ق و غیبت ایشان در زمان کنونی و صدور
مجوز تشکیل حکومت اسلامی به نیابت از امام غایب در صورت فراهم شدن شرایط؛ و درنتیجه
مشروعیت نلام مقدس جمهوری اسلامی در زمان غیبت است که با ذکر شواهد تاریخی و حدیثی با
روش توصیفی - تحلیلی مستند شده است.
خلاصه ماشینی:
او در کنف و حفظ و امان خداوند تبارکوتعالی است و در غیب خدا است تا زمانی که برای (ظهور) او اجازه داده شود، (عمه جان) زمانی که من از دنیا بروم و خداوند جسمم را غایب کند، دیدی که شیعیان من اختلاف میکنند، آنوقت به افراد مورد اعتماد آنها خبر (ولی خدا) را برسان، ولی نزد خودت و آنها مخفی نمایید، تحقیقا خداوند ولیاش را از دیدهها پنهان کرده و غایب خواهد نمود تا زمانی که جبرئیل علیه السلام اسب او را پیش او بکشد، «برای آن است که خداوند کاری را که میبایست انجام شود تحقق بخشد» (انفال:42) (طوسی، 1387: 418-422) در مورد تاریخ دقیق تولد ایشان (که نیومن نیز اظهار میکند این تاریخ در منابع، یکسان ذکر نشده) نقلهای مختلفی وجود دارد که البته با توجه به شرایط سخت آن زمان (که باید بهگونهای برخورد میشد که هم حکومت متوجه وجود فرزند برای امام عسکری (علیهالسلام) نشود و هم شیعیان دچار انحراف در شناخت امام بعدی نشوند) قابل درک است و اگر غیرازاین بود باعث تعجب میشد.
ابوبصیر از امام باقر (علیهالسلام) در مورد این آیه کریمه قرآن که میفرماید: “(به کافران) بگو اگر آب (که مایه حیات است) به زمین فرو رود، کیست که باز آب گوارا برایتان پدید آورد؟" (ملک:30) نقل میکند که حضرت فرمودند: این آیه پیرامون امامت نازل شده است، بعد فرمودند: هر وقت امام شما غایب شود و ندانید که در کجاست، پس چه کسی برای شما امامی میآورد که ظاهر بوده و اخبار آسمان و زمین و همچنین حلال و حرام خداوند را برایتان بیان کند؟ سپس فرمودند: بدان، به خدا قسم هنوز تأویل این آیه نیامده و حتما تأویل آن (که مصداق عینی آن غیبت امام زمان (علیهالسلام) است) خواهد آمد.