چکیده:
دربارة اقسام جواهر نظرات متفاوتی ارائه شده است. یکی از علل اختلاف نظرها این است که برخی هیولی را داخل در جواهر میدانند و برخی آن را داخل نمیدانند. ابنسینا هیولی را وجودی خارجی دانسته و براهینی را در اثبات وجود آن بیان میکند. پیش از ملاصدرا افرادی مانند ابوالبرکات و شیخ اشراق و خواجه نصیر الدین طوسی و پساز او افرادی مانند استاد مطهری و آقای مصباح یزدی وجود آن را مردود میدانند. اگرچه مشهور این است که ملاصدرا نظر مشاء را در مورد هیولی میپذیرد، اما با جمع بندی نظرات خاص او در مورد هیولی مانند عدمی بودن، معقول بودن، عدم علیت هیولی نسبت به صورت، انتزاع هیولی از نقص وجود صورت و ... و همچنین با توجه به اصولی مانند اصالت وجود و تشکیک وجود میتوان دریافت نظر نهایی ملاصدرا در مورد ماده یا هیولی این است که هیولی معقول ثانی فلسفی است.
خلاصه ماشینی:
اگرچه مشهور این است که ملاصدرا نظر مشاء را در مورد هیولی میپذیرد، اما با جمع بندی نظرات خاص او در مورد هیولی مانند عدمی بودن، معقول بودن، عدم علیت هیولی نسبت به صورت، انتزاع هیولی از نقص وجود صورت و ...
در اینجا چند پرسش مطرح است: آیا ماده یا هیولی، براساس اصالت وجود و مراتب تشکیکی وجود رابط، میتواند در این تقسیمبندی جای گیرد؟ آیا ماده حقیقتا دارای ماهیت جوهری است؟ و در نهایت آیا براساس اصول مطرح شده در حکمت متعالیه، ماده یا هیولا میتواند ماهوی باشد یا خیر؟ در این مقاله به بیان دیدگاه حکمت متعالیه در این زمینه میپردازیم تا مشخص شود هیولی در نزد ملاصدرا معقول اولی است یا معقول ثانی فلسفی.
اما با مراجعه به کتب مختلف او و جمع بندی نظرات او در مورد هیولی میتوان به ایننتیجه رسید که ملاصدرا اگرچه در ظاهر همانند حکمای مشاء هیولی را یک معقول اولی و از جملة ماهیات میداند اما نظر نهایی او چیزی جز این نیست که هیولی یک معقول ثانی فلسفی است.
خواجه نصیر الدین طوسی نیز به تبعیت از شیخ اشراق منکر وجود هیولی است و ماده را امری عدمی میداند که اگر فعلیت و وجودی برای آن در نظر بگیریم بهواسطة صورت است و خودش هیچگونه فعلیتی ندارد (طوسی، ج3 ، ص249).
اگر در سخنان او میبینیم که برای هیولی وجودی قائل است، او خود توضیح میدهد که منظور او این است که صورت نحوة وجود خارجی و جهت تحصل و تمامیت ماده است وگر نه هیولای اولی فیذاته وجود مستقلی ندارد (همو، 1981، ج5، ص 13).