چکیده:
برخی از پرسش ها مانند مسئله «شر» در متون علمی وجود دارد که پاسخ گویی کامل به آنها از عهده علم تجربی برنمی آید، و تنها دین و فلسفه می توانند در این امور نقش شایسته ای ایفا کنند. نوشتار حاضر با روش «تحلیل اسنادی»، دیدگاه های علامه جعفری در باب «شر» را بررسی کرده است. حاصل دیدگاه ایشان آن است که برای حل مسئله شرور، تبیین دو مسئله، «حیات و فلسفه آن»، و «عدالت و حکمت خداوند در جریان خلقت و سرنوشت انسان ها» ضروری است. از دیدگاه ایشان حکم انسان ها به وجود نقص ها و شرور در عالم طبیعت، مستند به قضاوت در حوادث جهان و زندگی از منظر «حیات محوری» است. اگر انسان به درک مجرد و خالصی از نظام هستی برسد و گرایش او به «حیات معقول» هم بیشتر باشد، به طور قطع، تفسیر طبیعی از عدالت الهی را رها کرده و از سلطه خود طبیعی نیز بیرون آمده است و دیگر مسئله «شر» برای وی مطرح نخواهد شد.
In scientific texts, there are some questions such as the problem of evil, which empirical science cannot fully answer, and only religion and philosophy can play a role in these matters. Using a documentary analysis, the present paper examines the views of late Allameh Jafari on evil. He believes that in order to solve the problem of evil, it is necessary to explain two issues: life and its philosophy, and the justice and wisdom of God in the creation and destiny of humans. From his point of view, the judgment of human beings about the defects and evil in the natural world depend on their judgement about world and life events through a life-oriented outlook. If man reaches an immaterial and clear understanding of the system of being, and his tendency to a "reasonable life” is increased, he definitely abandons the natural interpretation of divine justice, is freed from the natural self, and the issue of evil will no longer pose a problem for him.
خلاصه ماشینی:
اگر انسان به درک مجرد و خالصی از نظام هستی برسد و گرایش او به «حیات معقول» هم بیشتر باشد، بهطور قطع، تفسیر طبیعی از عدالت الهی را رها کرده و از سلطة خود طبیعی نیز بیرون آمده است و دیگر مسئلة «شر» برای وی مطرح نخواهد شد.
در تعریف و تبیینی که علامه جعفری از «حیات معقول» ارائه میدهد، به چند عنصر مهم اشاره شده که توجه به آنها لازم است؛ زیرا با وجود این عناصر، رسیدن انسان به حیات معقول امکانپذیر میشود: اول.
علامه جعفری معتقد است: آنچه امروزه بحث از آن ضرورت حیاتی دارد، بررسی زنده و همهجانبة «حیات معقول» است؛ زیرا اثر و نتیجة گرایش مردم به این نوع حیات، بازگشت به پیشگاه خداوند، ارتباط با او، رضایت عالی از او، شکوفا شدن شخصیت آدمی و ورود به گروه بندگان رشدیافته است، نه فرو رفتن در لجن خواستههای فریبای حیات طبیعی (جعفری، 1360، ص 31- 34).
علامه جعفری بر این عقیده است که اگر انسان هدف نهایی و اعلای زندگی را برای خود مطرح کند و در مسیر آن حرکت نماید (که همین عنصری مهم برای رسیدن به حیات معقول است)، درک و فهم مجرد و خالصی پیدا میکند که دیگر مسئلة لذت و دردی که در حیات طبیعی مطرح است، برای او معنایی ندارد و ازاینرو، دیگر مسئلة «شر» در عالم نیز برای او مطرح نخواهد بود (جعفری، 1362 - الف، ج 9، ص 54؛ همو، 1362 - ب، ج 4، ص 386؛ همو، 1372، ص 76).