چکیده:
بانک و نظام بانکداری بدون ربا، همواره مورد توجه کشورهای اسلامی بوده و رابطه تنگاتنگی با اقتصاد و زندگی مردم دارد. از جمله مشکلاتی که گریبان گیر نظام بانکداری بوده و همیشه مورد توجه قرار گرفته، مطالبات معوق بانکی است؛ مطالباتی که بیش از 6 ماه و کمتر از 18 ماه از تاریخ سررسید یا تاریخ قطعی بازپرداخت آنها گذشته باشد. معوق شدن این مطالبات، اخلال و خسارات فراوانی را بر بانک ها تحمیل می کند، از اینرو برای جبران این خسارات، بانک ها از مشتریانی که پرداخت اقساط خود را به تعویق می اندازند، مقداری زیادی به عنوان جریمه دیرکرد می گیرند. این شیوه برخورد بانک از دیرباز مورد اختلاف نظر فقها و حقوقدانان بوده است به گونه ای که برخی، این شیوه برخورد بانک را جایز دانسته و به صحت آن حکم داده اند، و برخی دیگر آن را جایز ندانسته و به بطلان آن حکم کرده اند. با توجه به ادله ای نظیر ماهیت شرط ضمن عقد بودن این شیوه برخورد، تعزیر مالی متخلف، قابل تادیه بودن خسارات و اتلاف به تسبیب، اصل این برخورد بانک جایز به نظر می رسد، اما این شیوه برخورد به صورت مطلق جایز نیست، بلکه با توجه به شرایطی مانند مصرف تسهیلات در جهت خاص، کارشناسی های لازم در مصرف و اخذ تسهیلات و داشتن حسن نیت در اخذ وام، تغییر می کند. در این پژوهش ضمن بررسی این شرایط، ثابت شده است که اگر مشتری آنها را رعایت کرده باشد، اخذ دیرکرد از وی جایز نیست و حتی در برخی موارد، علاوه بر نگرفتن دیرکرد، خود بانک باید در ضرر وارد به مشتری سهیم باشد.
خلاصه ماشینی:
با توجه به ادله ای نظیر ماهیت شرط ضمن عقد بودن این شیوه برخورد، تعزیر مالی متخلف ، قابل تأدیه بودن خسارات و اتلاف به تسبیب ، اصل این برخورد بانک جایز به نظر می رسد، اما این شیوه برخورد به صورت مطلق جایز نیست ، بلکه با توجه به شرایطی مانند مصرف تسهیلات در جهت خاص ، کارشناسی های لازم در مصرف و اخذ تسهیلات و داشتن حسن نیت در اخذ وام ، تغییر می کند.
در اینجا سؤالی که مطرح می باشد این است که آیا این شیوه برخورد بانک به طور مطلق صحیح است ؟ یعنی هرگاه پرداخت تسهیلات به تعویق افتاد، گرفتن دیرکرد تحت هر شرایطی جایز است ؟ یا این که این برخورد بانک متناسب با شرایط و حالت های خاص است ؛ زیرا در برخی شرایط ، عقد از اساس باطل بوده و آثار دیگری به همراه دارد و نیز در حالت های دیگر مانند جایی که مشتری مدیون ، توان پرداخت تسهیلات را نداشته و در واقع ، معسر باشد؛ همچنین بین مشتریانی که از ابتدا دارای سوء نیت می باشند با مشتریانی که دارای حسن نیت بوده و به واسطه عوامل قهری ، پرداخت تسهیلات از سوی آنها به تعویق افتاده است و همین طور در برخی شرایط که مشتری در مصرف تسهیلات متضرر شده باشد، آیا گرفتن دیرکرد در این شرایط نیز جایز است ، و یا این که باید به گونه ی دیگری برخورد شود؟ با توجه به جایز بودن دریافت اصل مطالبات و نیز فرض جایز بودن اصل محاسبه دیرکرد، هدف از این پژوهش بررسی شرایط اخذ دیرکرد در مطالبات معوق است .