چکیده:
مسأله جزایر و بنادر خلیجفارس بهدلیل سیاستهای استعماری انگلستان و پافشاریهای شدید این کشور بر مواضع استعماری خود، بهویژه در موضوع بحرین، مهمترین عامل در منازعه دو کشور طی دو سده اخیر تا 1971م. بود. انعقاد معاهدات امنیتی انگلستان و شیوخ در سال ۱۸۵۳میلادی، مهمترین بهانه مامورین سیاسی انگلستان برای رد ادعاهای ایران بود، با این وجود تا دهه 1960م. ایران هرگز از حق حاکمیت خود بر بحرین دست برنداشت. به دنبال تغییر در شرایط جهانی و منطقهای و لزوم حل مسائل مرزی و اعلام خروج انگلستان از منطقه، تغییر شگرفی در دیدگاه دولتمردان و مذاکرهکنندگان ایرانی و انگلیسی ایجاد شد و به یکباره موضوع استقلال بحرین مطرح گردید. در نهایت مسأله بحرین پس از موافقت ایران و ارجاع مسأله به همهپرسی در 1971م. با استقلال بحرین از ایران به پایان رسید.این پژوهش با روشی توصیفی و تحلیلی و با بهرهگیری از اسناد و مدارک کتابخانهای و آرشیوی به دنبال پاسخ به این سؤال اساسی است که زمینه تنش میان انگلیس و ایران در مسأله حاکمیت بحرین چه بود و چه عواملی در تصمیم حکومت پهلوی در دست برداشتن از حق حاکمیت ایران بر بحرین نقش داشت و در نهایت منجر به استقلال بحرین در ۱۹۷۱م. گردید؟ پیش فرض اصلی این تحقیق بر اهمیت همزمان تغییر روابط بینالمللی پس از جنگ دوم جهانی و همچنین تغییر سیاستهای منطقهای و داخلی ایران تأکید دارد.یافتههای پژوهش حاضر نشان میدهد که ضعف روزافزون انگلستان در تامین منافع سیاسی و اقتصادی خود در شرق تنگه سوئز، ظهور دو ابرقدرت شوروی و ایالات متحده آمریکا و آغاز جنگ سرد و همچنین رشد جریانات سیاسی و ملیگرا در منطقه از جمله عوامل مهم بینالمللی؛ و تغییر شرایط داخلی ایران و تلاش برای ژاندارمی منطقه راه را برای حل نهایی مسأله و استقلال بحرین فراهم کرد.
خلاصه ماشینی:
او در مذاکرات خود بارها بر حق قانونی ایران در مورد بحرین تاکید نمود و آن را بر اساس قوانین بین المللی توجیه نمود (زرگر، ١٣٧٢: ٢٤٧) اما انگلستان از به رسمیت شناختن حق ایران بر بحرین خوداری کرد و با ارائه پیشنهادات غیرقابل اجرا و نامعقولانه سعی داشت زمان بیشتری را برای گذر از آن مقطع بحرانی به دست آورد (روزنامه اطلاعات ، ١٣٠٦، شماره ٤١١: ١؛ اسناد وزارت امور خارجه ایران ، ١٣٠٦، ج ٤٤: ١٧).
همچنین ، از یک سو ضعف سیاسی و نظامی انگلستان و ظهور قدرت جدید آمریکا همراه با عزم ملی ایرانیان برای تجدید حاکمیت خود در خلیج فارس زمینه بسیاری از تحولات بعدی گردید و یکی از دلایل خروج انگلستان از منطقه شد و از دیگر سو با پذیرش ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای از سوی شیوخ و قدرت های منطقه ای و بین المللی دیگر، زمینه حل مسأله بحرین فراهم گردید.
اما باید گفت در واقع پذیرش استقلال بحرین تنها راه ممکن برای ایران بود تا از آن پس بتواند به عنوان یک قدرت بلامنازع در منطقه راه را برای ایجاد یک تفاهم اصولی میان قدرت های ساحلی خلیج فارس و در نهایت تجدید حاکمیت تاریخی خود بر این منطقه فراهم سازد.