چکیده:
«گفتمان» که به «شیوۀ خاص سخن گفتن» اطلاق میشود، از منظرهای مختلفی بررسی میشود که به آن «تحلیل گفتمان» میگویند. در تحلیل گفتمان با ارزیابی سطوح گوناگون متن، امکان دستیابی به برداشتی جدید و عمیق از متون گفتاری یا نوشتاری فراهم، و تعاملات زبان با ساختارهای فکریـ اجتماعی کشف میشود. این شاخه از تحلیل میتواند جایگاه ویژهای در مطالعات قرآنی یابد؛ چراکه تحلیل ساختهای گفتمانمدار قرآن، به کشف ایدئولوژی پنهان در پس همة آیات میانجامد. پژوهش حاضر در تلاش است با تکیه بر روش توصیفیـ تحلیلی و با استناد به الگوی وَن لیوون (2008 م.) که با تأکید بر اهمیت کارگزاران اجتماعی گفتمان پایهریزی شدهاست، نظام گفتمانی سورة جن را تحلیل نماید. این سوره به دلیل شرح فشردة داستان گروهی از جنیان به عنوان کارگزاران اجتماعی گفتمان، کنشهای گفتاری شایستة توجهی دارد. بنابراین، از منظر وَن لیوون تحلیلپذیر خواهد بود. بررسیها نشان از آن دارد که در این سوره، مؤلفههای گفتمانی مبتنی بر اظهار (بسامد 172) در مقایسه با مؤلفههای مبتنی بر پوشیدگی (بسامد 24) بسامد بالایی دارد و این بدان معناست که خداوند در یک خلاقیت سبکی، مخاطب را با نام افراد، گروهها، مکانها و زمانهایی که کارگزاران اجتماعی (= جنیان) در آن نقش فعال دارند، آشنا میسازد.
خلاصه ماشینی:
الگـوي ون ليوون ، رويکردي مناسب براي تحليل گفتمان حـاکم بـر سـوره هـاي قـرآن کـريم اسـت ؛ چراکه به دليل تأکيد بر مؤلفه هاي جامعه شناختي ـ معنايي بـا گفتمـان قـرآن کـه «مملـو از واژگاني است که نياز به تحليـل و بررسـي دقيـق دارد» (راغـب اصـفهاني، ١٤١٢ ق .
ـ پهلوان نژاد و صحراگرد (١٣٨٨) در مقالۀ «شيوه هـاي بازنمـايي کـارگزاران اجتمـاعي در نشريات دورة مشـروطه از منظـر گفتمـان شناسـي انتقـادي»، بـا تلفيـق گفتمـان کـاوي و جامعه شناسي معتقد هستند کـه بيشـتر متـون دورة مشـروطه از مؤلفـه هـاي جامعـه شـناختيـ معنايي استفاده کرده اند و شيوة غالب در بازنمايي کارگزاران اجتماعي در آن ها به ترتيـب در قالب تشخص بخشي، فعال سازي، تشخص زدايي، حذف و منفعل سازي است .
با اين توضيحات و با توجه به پيشينۀ مذکور به نظر ميرسد که پژوهش حاضر نخستين اثري است که به تحليل گفتمان مدار آيات قرآن با تأکيـد بـر مؤلفـه هـاي جامعـه شـناختيـ معنايي ميپردازد که علاوه بر جنبۀ نوآوري تحقيق ، نقش بسزايي در روشـنگري مخاطـب پيرامون نحوة ارائۀ مفاهيم گونـاگون قرآنـي ايفـا مـيکنـد و نيـز وي را نسـبت بـه اهميـت کاربرد زبان در شيوة بيان اين مفاهيم و کشف روابط زباني قرآن کريم آگاه ميسازد.
در باور فرکلاف (Norman Fairclough)، تحليل گفتمان روشي اسـت کـه «براي بررسي تغييرات اجتماعي و فرهنگي به کار گرفته ميشود و در نزاع بـا سـلطه بـه آن استناد ميشود» (٧٠ :٢٠٠٢ ,Fairclough)؛ چراکه از نظر وي، پديده هـاي زبـان شـناختي، اجتماعي هستند؛ بدين صورت که «کساني که در شرايط زمـاني و مکـاني خـاص از زبـان استفاده ميکنند، در حقيقت ، زبان را تحت تأثير قراردادهـاي اجتمـاعي حـاکم بـر جامعـه به کار گرفته اند» (٢٣ :٢٠٠٢ ,Ibid).