چکیده:
در ارتباطات غیرکلامی، رنگ یکی از سریعترین روش های انتقال پیام است بنابراین یکی از بهترین راههای تحلیل و شناخت یک اثر ادبی، تحلیل رنگ در آن اثر است. این پژوهش با روش توصیفی– تحلیلی به بررسی این عنصر در شعر معاصر پرداخته است. بنابر نتایج حاصل از این پژوهش، رنگهای سیاه، سبز، قرمز، آبی ، سفید و زرد پربسامدترین رنگها در شعر هر چهار شاعرند که عموما با ویژگیهای مطرح شده در علم روانشناسی رنگ به کار رفتهاند. سیاه پرکاربردترین و محبوبترین رنگ در شعر اجتماعی- سیاسی کسرایی، و روایتگر سیاهی جامعه با پتانسیل غالب ناامیدی و اندوه است. سبز، پرکاربردترین رنگ در شعر عرفانی سهراب، با نور و تقدس پیوند دارد؛ و بهعنوان پرکاربردترین رنگ در شعر اجتماعی مشرف، با پتانسیل امید در ارتباط است. در شعر فروغ، قرمز به عنوان رنگی مهیّج با اثری کاملا مثبت، محبوبترین رنگ و عموما در پیوند با احساسات و آرمانهای زنانه اوست.
خلاصه ماشینی:
دشت سجادة من ؛ من نمازم را وقتی میخوانم که اذانش را باد، گفته باشد سر گلدستۀ سرو؛ من نمازم را پی تکبیره الاحرام علف میخوانم ؛ کعبه ام مثل نسیم میرود باغ به باغ ؛ حجرالاسود من روشنی باغچه است (همان :ص ١٥٧) برخلاف سهراب ، مشرف از مجاورت نمادهای رنگ سبز با نمادهای سیاهی (ظلمت ) در بسامدی متوسط بهره جسته است که متاثر از حال و هوای اجتماعی زمان اوست : - «شب پر از گیاهان عجیب » (مشرف ، ص ١٥٩) طراوت ناخودآگاهی که در روح جوان فروغ است ، سبب میشود در پاره ای موارد ناخودآگاه رنگ سبز را به کار ببرد اما، در کنار آن به دلیل حال درونی ایجادشده تحت تاثیر محیط ، از واژه های منفی نیز استفاده میکند: - «کاش از شاخۀ سرسبز حیات /گل اندوه مرا میچیدی»(فرخزاد، ص ٧٩) این رنگ در شعر فروغ به عنوان شاعری رو به تحول ، از تولدی دیگر، با مفهومی پررنگتر ظاهر شده و درنهایت در پیوند با نور، به تقدس میرسد: - «میتواند کاری کند که لامپ الله /که سبز بود؛مثل صبح سحر سبز بود/دوباره روی آسمان مسجد مفتاحیان /روشن شود»(همان :ص ٢٥٦) فروغ در تولدی دیگر، شور رنگ دارد؛ پیلۀ سیاه درون را دریده و درپیآن متوجه جامعه شده ، به همین دلیل رنگها مفهوم گسترده تری پیدا کرده اند تا آنجا که شاعر در جستجوی سبز کردن افکار خود است .