چکیده:
نویسنده معتقد است که سعدی در غزلیات خود، مفاهیم و گزارههای دینی را ابتدا میفهمد و سپس عمیقا با آنها درمیآمیزد و در نهایت ساخت و صورتی دیگرگون به آنها میدهد که در عین حالیکه کاملا امری دینی و مذهبی است، اما ساخت و صورتی تازه یافته است. در ادامه نیز بر اساس شاهد مثالهایی از غزلیات سعدی، به تبیین مدعای خویش میپردازد.
خلاصه ماشینی:
غزل سعدی، زیرساخت دینی برای درک درست و دقیق زیرساختهای دینی در غزلیات سعدی باید این نکته را عمیقا دریافت که سعدی در غزلیات خود، مفاهیم و گزارههای دینی را ابتدا میفهمد و سپس عمیقا با آنها درمیآمیزد و در نهایت ساخت و صورتی دیگرگون به آنها میدهد که در عین حالی که کاملا امری دینی و مذهبی است، اما ساخت و صورتی تازه یافته و از درون دچار تحول عظیم معنایی گشته است بیآنکه مستقیما با آموزهها و نصوص دینی در تضاد یا تعارض باشد.
سعدی با چه ترفندی توانسته این اندیشههای واقعا سهمگین را که مثلا مراد از قیامت برخاستن قامت توست، بیان کند یا همین نکتهای که بارها در غزلیات او تکرار میشود که: که گفت نظر به صورت زیبا خطا باشد* خطا بود آنکه نبیند روی زیبا را* (همان: 523) وقتی شیخ اجل این نکته را بیان مینماید، نه تنها کسی به ایشان ایراد نمیگیرد که مرد دینش هم میخوانند و آفرین هم میکنند.
من برای اینکه صحبتم را خیلی طولانی نکنم و بتوانم به جزییات بپردازم، فقط یک غزل سعدی را که البته نمونههایش فراوان است، تحلیل میکنم تا بهتر روشن شود که این بنیادهایی که سعدی در غزلیاتش به کار گرفته تا چه مایه از دین و شریعت بارورند، ولی هرگز شریعتی و دینی قلمداد نمیشوند و در عین حال کسی هم به آنها ایراد نمیگیرد.